تاریخ در انتظار! / فرجامِ برجام، آزمون تاریخساز دولت سیزدهم!
برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ به امضا رسید. این مولود دیپلماتیک از همان آغاز مورد اعتراض و مخالفت بسیاری در ایران قرار گرفت و به همان میزان که در میان بسیاری از مردم و سیاسیون موفقیتی بزرگ محسوب میشد، در میان خیل بزرگ دیگری از ملت و سیاستمداران، شکست در دیپلماسی و سیاست ذلیلانه برشمرده میشد.
ماهیت و ادعاهای مخالفان و موافقان
هر چند باید اذعان کرد که ساز مخالفت با یک چنین توافقی را اصولگرایان و طیفهای حامی آنان در میان مردم، خیلی پیشتر از امضای برجام آغاز کرده بودند. گروهی که خود را تنها وفاداران راستین انقلاب خوانده و دیگران و به خصوص دولت حسن روحانی را واداده، غربگرا و سازشکار خارج شده از قطار انقلاب میدانستند.
از طرف دیگر دولت، رئیسجمهور و دیگر طرفداران برجام امضای آنرا راهکار خروج از خیل عظیمی از مشکلات دامنگیر کشور تلقی میکردند که ناشی از گستره عظیم تحریمهای ظالمانه غرب و به خصوص آمریکا بود و تمام راههای تعامل با بسیاری از کشورهای دنیا را بر ایران بسته بود.
مزایای غیر قابل انکار برجام برای ایران
برخی واقعیتها حاکی از آن است که برجام دستآوردهای تاریخی بسیاری برای ایران داشته است؛ تثبیت و تأیید حقوق مسلم هستهای جمهوری اسلامی ایران در استفاده از انرژی هستهای برای اهداف صلح آمیز از جمله غنیسازی و تولید چرخه سوخت هستهای یکی از این موارد است که برای اولین بار در تاریخ پرونده هستهای ایران، توسط غرب پذیرفته شد.
خروج ایران از ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل پرونده هستهای کشورمان را از حالت امنیتی خارج کرده و موجب گردید برنامه هستهای ایران به وضعیت عادی خود بازگردد. اهمیت این موضوع زمانی درک خواهد شد که بدانیم مطابق با فصل هفتم شورای امنیت، برنامه هستهای ایران بهعنوان تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بین المللی شناخته شده بود و مقابله با آن تعهدی حقوقی و بین المللی برای تمام کشورهای عضو سازمان ملل متحد شناخته میشد.
حال اگر دیگر دستاوردهای ریز و درشت برجام را نادیده بگیریم، همین نتایج ذکر شده گامهایی قابل قبول و رو به جلو در پرونده هستهای کشورمان بود که اکنون ایران را در مقابل سران آمریکا و اروپا از جایگاه یک متهم در موضع یک مدعی قرار داده است.
خروج ترامپ از برجام
اوضاع کجدار و مریز پیش رفت و هر دو طیف موافق و مخالف هر روزه شواهدی برای اعتقاد خود نشان یافته و به مردم عرضه میداشتند تا اینکه پس از نزدیک به سه سال پس از امضای توافق برجام و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، رئیسجمهور جدید آمریکا، دونالد ترامپ رسما خروج ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک اعلام کرد. ترامپ که تلاشها و بهانههای خود را در این زمینه خیلی پیش از پیروزی در انتخابات کشورش آغاز کرده بود به ناگهان، برجام را به اغما فرو برد.
این اقدام یکجانبه ترامپ تمام پیشبینیهای دولت روحانی را نقش بر آب کرد و دوباره خیل تحریمها و خصومتها آغاز شد. داستان ادامه داشت و هر روز ابعاد پیچیدهتری مییافت و سران اروپایی نیز که در ظاهر مخالف رفتار آمریکا بودند، نه تنها اقدام مفید و قابل اتکایی در زمینه احیای توافق انجام دادند که بدتر از آن با امروز و فردا کردن ایران، راه را برای صدمات استراتژیک مد نظر ایالت متحده، باز و بازتر کردند تا اینکه در نهایت، دولت ایران نیز با اعلام قبلی و مرحله به مرحله از ذیل تعهداتش در برجام خارج شد.
از آن تاریخ تا به امروز چه شد و بر سر دولت و ملت ایران چه گذشت، تا حدود زیادی بر همگان آشکار است و صد البته درباره واقعیتهای بسیار دیگری باید به انتظار تاریخ نشست تا زمانه چه آشکار کند.
منتقدان برجام حق به جانب میشوند
نکته قابل بحث اما، رفتار مخالفان ازلی! برجام است که با خروج آمریکا از توافق، حالا نیش حملات و انتقاداتشان به دولت حسن روحانی، شدت و حدت یافته بود. اوضاع ناگوار اقتصادی مردم و کشور در دور دوم دولت نیز، دستآویز متقنی برای این قضاوتها بود. جایی که روحانی و تیمش، رویدادها و ناگواریهای اقتصادی را ناشی از نقض برجام میدانستند و اصولگرایان که حالا تریبون مجلس را نیز در اختیار داشتند، این وقایع را حاصل بیکفایتی دولت و اتکای بیش از حد آنان به بیگانگان و غرب معرفی میکردند.
پیروزی بایدن در انتخابات ایالات متحده و آغاز مذاکرات وین
در آمریکا بایدن به قدرت رسید و برای بازگشت به برجام ابراز تمایل کرد، ایران نیز با شرایطی خاص پذیرفت و علیرغم پذیرش مذاکره مجدد با سران ایالات متحده، قبول کرد که با سران کشورهای اروپایی طرف قرارداد در توافق، در وین مذاکرات جدیدی آغاز کند.
مذاکرات وین در شش دور برگزار شد تا جایی که منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در ایران گردید، نتیجه انتخابات نیز رأی به تشکیل دولت سیزدهم توسط سید ابراهیم رئیسی داد. مردی از تبار اصولگرایان و مورد حمایت آنان. از زمان نامنویسی نامزدهای ریاست جمهوری تا مناظرا تلویزیونی آنان و حتی اولین کنفرانس خبری رئیسجمهور منتخب، حرف و سخن درباره برجام از جانب او و دیگر اصولگرایان بسیار بوده و البته پر ابهام و غیرصریح. کسانی که تا دیروز صراحتا برجام را خیانت و شکست بزرگ دیپلماتیک میدانستند، امروز با احتیاط و غیر شفاف درباره آن حرف میزنند.
پایان اختیار دولت دوازدهم در امر مذاکرات
دولت حسن روحانی در ابتدا مدعی شد که برجام را تا پایان عمر خود به سرانجام میرساند، ولی با گذشت زمان معلوم شد که دیگر اختیار و ابتکار عمل در دست دولت دوازدهم نیست. ابتدا حسن روحانی به این امر اذعان کرد و گفت فرصت اتمام مذاکره را از دولت دوازدهم گرفتند و در نهایت نیز عباس عراقچی، مسئول مذاکرات وین در توئیتی آب پاکی را بر دستان مردم ایران و دولتهای غربی طرف مذاکره ریخته و اعلام کرد که مذاکرات وین برای دور هفتم باید منتظر تبادل دولت در ایران و استقرار دولت جدید باشد.
کار برای حسن روحانی و دولتش برای رسیدن به ایستگاه احیای برجام به پایان رسید و حال باید دید که دولت سید ابراهیم رئیسی، برآمده از دامان اصولگرایی، با برجام و مذاکرات وین چه خواهد کرد. اصولگرایانی که مجتبی ذوالنور نماینده شهر قم به عنوان یکی از فعالان پرقدرتش و از بانیان پاره کردن و آتش زدن متن برجام در صحن مجلس شورای اسلامی، در روزهای گذشته در گفتگویی با تأکید دوباره بر عدم موفقیت برجام، دولت سیزدهم را مدعی ادامه این توافق دانست.
تاریخ به انتظار نشسته است
حال تاریخ به انتظار نشسته است، زیرا که به دنبال درج صفحاتی حساس در روزگار انقلاب اسلامی است، فرجام برجام در دولت سیزدهم به ریاست سید ابراهیم رئیسی هر چه که باشد، نکتههای تاریخسازی از عمر انقلاب اسلامی را ثبت و ضبط خواهد کرد. نکاتی که با توجه به روش دولت جدید در مذاکرات و محصول و دستآوردش از آن، حقایقی حیاتی را آشکار خواهد کرد که آیا حق با حسن روحانی و دولتش بود یا اینکه تدبیرهای دیگری از جنس آنچه اصولگرایان در تمام این سالها گفتند و منتشر کردند، راه برون رفت از معضلات امروز جامعه ایرانی خواهد بود.
