وارد نرم افزار اجرای پادکست میشوی، این تبلیغ نمایان میشود، آنرا میبندی و به کسانی فکر میکنی که آن کلمه «حقوق بی نهایت»! و «مزایای عالی» وسوسهشان میکند چراکه مشکلات وحشتناک اقتصادی بیتابشان کرده، به آنها که از اوضاع سیاسی و اجتماعیشان به قدری ناراضی هستند که ممکن است با وسوسه انتقام به همکاری اطلاعاتی با کشور بیگانه راضی شوند به خیال آنکه انتقام عمر رفته را بستانند.
به این فکر میکنی که مسئولان در طول این همه سال چگونه رفتار کردهاند که دشمن بستر و زمینه همکاری با سرویسهای جاسوسی خود را مهیا ببیند که درزها و شکافهای عمیق اطلاعاتی امنیتی سالهای اخیر گواه روشن آن است که البته بعد از وقوع مصیبتهای ناشی از آن، چه کردهاند جز کوچکنمایی، رجزخوانی و احیانا سکوت به قصد فراموشسازی؟ چه کردهاند در پیشگیری از جذبهای بیشتر؟ اساسا به این چیزها فکر هم میکنند یا دلمشغولیشان در حد گشت ارشاد و بستنی دومینو و سلبریتیها و... است؟
این آقایان مسئول، آیا اساسا فکر میکنند که تصویر دختران شاد و خندان ارتش سایبری اطلاعاتی اسرائیل روی آگهی جذب نیرو چه بنمایههایی رسانهای دارد و کدام نقاط ضعف فرهنگی را نشانه رفته یا همچنان در عالم هپروتند؟
هرچه هست، اینکه فردی از بغض درست یا نادرست نسبت به سیستم مدیریتی حاکم بر کشورش، افشای اطلاعات محرمانه نظامی، اقتصادی، امنیتی و... به دیگر کشورها را جایز بداند، علاوه بر ریشههای روان شناختی و فردی، ریشههای جامعهشناختی هم دارد و این مهم از آن دست اموری است که تاکنون ندیدهایم کاری پژوهشی و جدی روی آن انجام شده باشد و به نظر میرسد حداقل فایده این همه اندیشکده و موسسه علمی ریز و درشت، حداقل باید یک چنین خروجی باشد.
نویسنده: امیرحسین ابراهیمی
هر سوراخی دست میکنی جاسوس موصاد در میاد