ترامپ خودش را برای هر چیزی آماده کرده تا در قدرت بماند؛ آیا میتوان جلوی او را گرفت؟
ترامپ حاضر است دست به هر کاری بزند تا در مسند قدرت بماند؛ از سرکوب معترضان گرفته تا بهرهگیری از ارتشیان سفیدپوست. درخواست سمیِ او برای به تاخیر انداختنِ انتخابات ریاستجمهوری، تهدید واقعی برای دموکراسی نیست. او آشکارا در مصاحبهای تلویزیونی در فاکسنیوز اعلام کرده احتمال دارد نتایج انتخابات را نپذیرد.
ترامپ از ابزارهای زیادی برخوردار است که میتواند در صورت باخت در انتخابات، از آنها بهره بگیرد. تا همین حالا هم از بسیاری از آنها استفاده کردهاست.
آیا میتوان جلوی او را گرفت؟ اگر مردم به دنبال نجات دموکراسی باشند قطعا میتوان جلوی او را گرفت.
اسناد و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ترامپ به تهدیدی علیه دموکراسی در آمریکا تبدیل شده و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
ترامپ این روزها در حالی اعتبار نتایج انتخابات پُستی را زیر سوال برده که بررسیها نشان میدهد خودش در گذشته بارها از این شیوه بهره گرفته و به صورت غیابی رای داده.
او تهدید کرده بودجه ایالتهایی را که دسترسی به رایدهی پُستی را تسهیل کنند، قطع خواهد کرد. او همچنین خدمات پستی ایالات متحده را زیر سوال برده است.
این در حالی است که در شرایط همهگیری، این جریانها (رایدهی پستی و خدمات پستی) کاملا ضروری است. متحدانِ جمهوریخواه او هم قوانینی برای ارائه کارت شناسایی گذاشته که رایدهندگان را مجبور میکند در صفهای طولانی بایستند تا به حق ساده خود برای رای دادن دست پیدا کنند. این جنگ، علیه رایدهندگان است.
دولت ترامپ نقش دخالتهای خارجی را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بسیار کمرنگ دانسته چرا که این جریان به نفع خودش است.

ترامپ از ناسیونالیستهای سفیدپوست حمایت کرده و حزب جمهوریخواه هم ۵۰هزار نفر را برای نظارت بر انتخابات در نظر گرفته که در حقیقت، بیشتر برای تحقیر اقلیتهای رایدهنده در روز انتخابات است. این نخستین انتخابات بعد از سال ۱۹۸۰ است که در آن کمیته ملی جمهوریخواهان محدود به رضایت فدرال نیست و میتواند از ابزار امنیتی در زمان رایدهی بهره بگیرد و هدف اصلی آن تحقیر رایدهندگانی است که در اقلیت قرار دارند.
سه دهه پیش، و در واقع در سال ۱۹۸۲، کمیته ملی دموکراتها علیه کمیته ملی جمهوریخواهان یک مورد قانونی را مطرح کردند و گفتند جمهوریخواهان تلاش کردهاند مانع رای دادنِ سیاهپوستان آمریکایی شوند.
از آن زمان دست جمهوریخواهان برای نظارت بسته بود اما در سال ۲۰۱۸ این قانون برداشته شد. حالا جمهوریخواهان خودشان را آماده کردهاند برای نظارت اساسی بر انتخابات که در واقع تحقیر اقلیتهای رایدهنده خواهد بود. اجازه بدهید شفاف بگوییم: ترامپ و جمهوریخواهان از حالا نتیجه انتخابات را دزدیدهاند.
بسیاری از افراد تصور میکنند اگر ترامپ در این انتخابات ببازد و بهویژه اگر با اختلاف شکست بخورد، بدون شک کنارهگیری و صحنه را ترک خواهد کرد. اما بیایید این شرایط را هم تصور کنیم. رویه جدیدی که برای رایدهی با توجه به مقتضیات دوران کرونا در نظر گرفته شده، باعث میّشود به صورت کلی بسیاری از رایدهندگان احساسی متفاوت نسبت به این انتخابات داشته باشند.
بهعلاوه این رویه در شمارش آرا هم تاخیر ایجاد میکند. به دلیل شیوع کرونا، رای دادن با سرعتِ گذشته انجام نخواهد شد، رایدهی به صورتی پستی و در غیاب رایدهندگان (حضوری نیست) خواهد بود.
ترامپ که از همین حالا تریبونها را در اختیار گرفته و میگوید در انتخابات تقلب شده، قطعا این رویه را در آینده هم ادامه خواهد داد. جالب است که هیچ سندی هم ندارد اما در روزهای بعد از انتخابات میتواند جو را متشنج کند.
نکته: ما معتقدیم کاری که ترامپ میکند، همانیاستکه همه اقتدارگرایان در همهجای دنیا میکنند: ایجاد شبهه درباره نتیجه انتخابات، استفاده از قوای نظامی و متوسل شدن به خشونت، تکیه بر شبکههای اجتماعی برای شایعهپراکنی و تکیه بر فاکسنیوز برای اینکه راحتتر بتواند پیامهایاش را به خورد مردم بدهد.
ترامپ فضایی گیجکننده و پرهمهمه ایجاد میکند. او حتی میتواند روند شمارش آرا را در شهرهای بزرگ متوقف کند. اگر کارش را خوب انجام دهد میتواند میلیونها نفر را متقاعد کند که خودش پیروز انتخابات بوده و آرایش را دزدیدهاند. این یعنی امکان دارد خواستِ رایدهندگان را هم عوض کند.

اما بازیِ نهایی او چیست؟ واقعیت این است که بخشهای مقرراتگذار در بسیاری از ایالتها در اختیار جمهوریخواهانی است که گوشبهفرمان ترامپ هستند. او میتواند در رایگیریها دخالت کند. البته که این روند غیردموکراتیک و غیرقانونی است. اما آنها میتوانند دست به این کار بزنند.
مثلا در گذشته هم جمهوریخواهان در سال ۲۰۰۰ در فلوریدا توانستند در این زمینه دخالت کنند. آنها به نوعی با رویههای غیردموکراتیک، قوانین ناظر بر آرا را تغییر دادند اما در نهایت دادگاه عالی به میدان آمد و جلویشان را گرفت.
همه این اتفاقات به صورت هماهنگ باهم رخ میدهند و میتوانند را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را مختل کنند.
اما اگر در رایگیریها اختلال شود، باید مشکل را با قانونی مربوط به سال ۱۸۸۷ حل کرد که بسیار بد تنظیم شده.
طبق این قانون، اگر هیچیک از نامزدها اکثریت آرای مجمع گزینندگان (Electoral College؛ مرحله ماقبل نهایی از روند طولانی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا) را کسب نکنند، مجلس نمایندگان اجازه دارد رئیسجمهوری را انتخاب کند. شاید تصور کنید این اتفاق خوبی است (به این خاطر که اکثریت مجلس نمایندگان در اختیار دموکراتها قرار دارد) اما ماجرا قدری پیچیده است.
طبق متمم دوازدهم قانون اساسی در انتخاب رئیسجمهوری باید از ایالات رایگیری شود و نماینده هر ایالت دارای یک رای است.

یعنی یکنماینده جمهوریخواه از ایالات وایومینگ به اندازه ۵۲ نماینده دموکرات از ایالت کالیفرنیا قدرت و رای دارد. همه آن ۵۲ نفر، یک رای دارن؛ چون از یک ایالت هستند و هر ایالت یک رای دارد.
از آنجا که هر نماینده یک رای دارد و اکثریت نمایندگان ایالتی، جمهوریخواه هستند، این قضیه به نفع ترامپ خواهد بود.
اگر دقیقتر بررسی کنیم به نظر میرسد که دموکراسی آمریکایی روی پایههای لرزانی استوار شده و خبری از قوانین محکم و تغییرناپذیر نیست. به این ترتیب امکان شیطنت هست.
اما اگر ترامپ دست به این اقدامات بزند و نتیجه آرا را زیر سوال ببرد، مردم در آمریکا باید خودشان را برای چه چیزی آماده کنند؟

آنها باید از نتایج فاجعهبار انتخابات ۲۰۰۰ و جریان جورج دبلیو بوش درس بگیرند. آن زمان هم عدهای از مردان سفیدپوست به میدان آمده بودند تا به نفع جمهوریخواهان، در جریان بازشماری آرا، آشوب به پا کنند.
اما دموکراتها در مقابل دست به هیچ کاری نزدند. آنها میخواستند کارها فقط از طریق قانون پیش برود. اما این استراتژی رقتانگیز آنها نتیجهاش این بود که هم بوش پیروز میدان شد و هم اتفاقاتی مثل جنگ عراق رخ داد.
حالا اگر ترامپ باختاش را نپذیرد، این بار هم دقیقا همین اتفاقات رخ خواهد داد.
بایدن هم در ستاد تبلیغاتی فقط وکلا را به کار گرفته و خبری از تدارکاتچیها نیست. بایدن خودش را در موضعی قرار داده که به ترامپ بگوید: قانون این را میگوید. اما این رویه جواب نمیدهد.
دموکراتها به توصیههای قانونی نیازی ندارند، آنها هم باید به خیابانها بیایند. بعد از این چهارسالی که مثل کابوس از سرما گذشته و ماجراهایی مانند شکست مجلس نمایندگان در استیضاح ترامپ پیش آمده، نباید از موضع ضعف برخورد کرد.
جمهوریخواهان و فاکسنیوز، قید قوانین و مقررات را زدهاند و به قوانینی نانوشته روی آوردهاند. هیچ هنجاری نمیتوان ترامپ را به عنوان رئیسجمهور، محدود کند، او کسی است که اگر از دفتر ریاستجمهوری خارج شود به احتمال زیاد به عنوان مجرم محاکمه خواهد شد.
آمریکا اکنون در عصر طلاییِ جنبشهای اجتماعی قرار دارد. اخیرا جنبش «جان سیاهان مهم است» شیوه سیاستگذاری سفیدپوستان در آمریکا را کمی تغییر داده اما مطالبات جدیدی در راه است.
همه این مطالبات میتواند تغییرات بزرگی را ایجاد کند هرچند این تغییرات در سیاستگذاریها کافی نیست.
بسیاری از سیاستها در آمریکا ظالمانهاند؛ مسائل و سیاستهای مربوط به مهاجران باید تغییر کند. کارگران خارج از اتحادیهها، بارها اعتصاب کردهاند و به خیابانها آمدهاند، از کارگران آمازون گرفته تا کارگران سایر شرکتها. آنها توانستهاند دستمزدهایشان را افزایش بدهند و وضعیت کارگران را بهبود ببخشند.
برنی سندرز و الیزابت وارن همْ زمانی که نامزد انتخابات ریاستجمهوری بودند از طرف همین افراد حمایت میشدند. این گروهها میتوانند پایگاه قدرتمندی برای رئیسجمهوری تشکیل دهند.
جنبشها عموما دو سویه اساسی دارد: سیاست و اقتصاد. حزب دموکرات در زمینه سیاست، روی رایدهندگانی تکیه دارد که در این جنبشها حضور فعال دارند. البته وادار کردنِ دموکراتها به استفاده حداکثری از قدرتی که دارند، کار سادهای نیست.
به جنبشی عظیم نیاز داریم تا اینها بالاخره وارد میدان شوند. فشار میلیونها نفر در این زمینه باید به رهبران دموکراتها وارد شود.
وگرنه؛ فردی مانند ترامپ میتواند رای را از آنها بدزدد. اگر بخواهیم جلوی ترامپ را بگیریم همین حالا باید کاری کنیم.
آمریکاییها باید همین حالا آماده باشند و جلوی هر کودتایی را بگیرند. این شاید یک سناریوی تلخ و دور از ذهن باشد اما بهتر است آمریکاییها از حالا به آن فکر کنند پیش از آنکه رخ بدهد و آنها را غافلگیر کند.
دموکراسی آمریکایی بر قوانین و رویدادهایی که هر چهارسال یک بار رخ میدهند، پایهریزی نشده بلکه مردم روزانه در زندگی روزمرهشان باید در آن مشارکت کنند تا این کشور را بسازند.
این گزارش برگرفته از مقالهای در روزنامه آنلاین اینترسپت است با عنوان: