بیست و پنجم شهریور در تاریخ / قتل عام صبرا و شتیلا و زلزلهی طبس
۲۵ شهریور ۱۳۲۰: برکناری رضا شاه از سلطنت
با آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ خورشیدی، جهان در کام جنگ فرو رفت. ایران در این جنگ اعلام بیطرفی نمود، هر چند که رضاخان پهلوی به صورت غیر رسمی به آلمان هیتلری گرایش پیدا کرد. افزایش قابل توجه مستشاران آلمانی در ایران، و توجه بیشتر دولت به آنها نسبت به مستشاران انگلیسی، این نظر را تقویت میکرد. در همین دوران، حملهی آلمان نازی به شوروی و پیشروی ارتش آلمان تا دروازههای استالینگراد و لنینگراد (سنت پترزبورگ فعلی)، متفقین را به فکر اشغال ایران به عنوان کشوری با موقعیت استراتژیک در خاورمیانه انداخت.
شهریور ماه ۱۳۲۰، در یکی از سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران، نیروهای اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا پس از یک اولتیماتوم نمایشی به ایران، با نقض بیطرفی ایران در جنگ، در ۳ شهریور از شمال و جنوب کشور را اشغال کردند. ارتش رضاخان که از اوایل قرن ۱۴ خورشیدی، تبلیغات زیادی مبنی بر قدرت و آمادگی آن منتشر میشد، در کمتر از ۲۴ ساعت و بدون کوچکترین مقاومتی از هم پاشید. در این هنگام، سفیرکبیر بریتانیا در تهران، پیغامی با این مضمون را از لندن به دربار ایران مخابره کرد: «ممکن است اعلیحضرت لطفاً از سلطنت کنارهگیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راهحل دیگری وجود دارد.»
بدین ترتیب در ۲۵ شهریور، رضا شاه پهلوی، که خود روزگاری توسط انگلیسیها به سلطنت رسیده بود، از مقام خود کنارهگیری مرده و تاج و تخت را به پسر ارشد خود، محمدرضا واگذار نمود. او ابتدا از بندرعباس سوار یک کشتی انگلیسی شد تا ایران را به مقصد بمبئی ترک کند، هرچند که انگلستان به او اجازهی اقامت در هند را نداد، و رضاخان همراه با خانوادهاش به جزیرهی موریس، در میانهی اقیانوس هند تبعید شدند. پس از ۵ ماه اقامت در موریس، انگلیسیها رضاخان را به ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی منتقل کردند و او در ۴ مرداد ۱۳۲۳ در آن جا درگذشت.
۲۵ شهریور ۱۳۶۱: کشتار فلسطینیان در صبرا و شتیلا
در خرداد ماه ۱۳۶۱ شمسی، پس از یک سال آتش بس میان لبنان و اسرائیل، رژیم صهیونیستی با نقض آتش بس، به بهانهی حضور نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین در لبنان، به آن کشور حمله کرد. پس از یک دورهی جنگ در اوایل تابستان ۱۳۶۱، ۱۱ هزار فلسطینی ساکن لبنان، اجازه یافتند تا با ترک اردوگاههای خود، به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. در همین زمان، بشیر جمیل، رهبر شبهنظامیان مسیحی مارونی و رهبر حزب فالانژ لبنان که از متحدان اسرائیل در لبنان به حساب میآمد، با وجود مخالفت مسلمانان لبنان به ریاست جمهوری برگزیده شد. جمیل ده روز پیش از آغاز رسمی ریاست جمهوریاش، در ۲۳ شهریور ۱۳۶۱ در یک بمبگذاری کشته شد.
دو روز پس از آن، شبهنظامیان مسیحی فالانژ، که فلسطینیان رادر این ترور مقصر میدانستند، با اجازهی ارتش اسرائیل به اردوگاههای صبرا و شتیلا که حدود ۴ هزار نفر فلسطینی در آنها ساکن بودند شدند و یکی از وحشیانهترین نسلکشیهای جهان پس از جنگ جهانی دوم را رقم زدند. مقامات ارتش اسرائیل، از جمله ژنرال آموس یارون فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی ۷ طبقه در ۲۰۰ متری اردوگاه مستقر شده بودند و از نزدیک بر این فاجعه نظارت میکردند. آریل شارون که در آن زمان وزیر دفاع اسرائیل بود و بعدها به قَصّاب صبرا و شتیلا معروف شد، دستور مستقیم این حمله را به فالانژها داده بود و سایر یگانهای صهیونیست نیز مانع از آمد و شد به اردوگاهها میشدند.
در این نسل کشی، حدود ۳۵۰۰ مرد، زن و کودک فلسطینی قتل عام شدند، ضمن این که هیچکدام از مجرمان مارونی تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتهاند و امروز همچنان به عنوان افراد آزاد در بیروت زندگی عادی دارند. آریل شارون نیز در ال ۲۰۰۳ به عنوان نخست وزیر اسرائیل انتخاب شد، تا بیش از پیش مشخص شود که اسرائیل در این کشتار تا چه حد راسخ بودهاست.
۲۵ شهریور ۱۳۵۷: زلزلهی طبس
در چنین روزی، در ساعت ۱۹:۳۶ روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۷، زمینلرزهای مهیب به قدرت ۷.۸ ریشتر، شهر طبس و روستاهای مجاور آن را با خاک یکسان کرد. رکورد شتابنگاری حاصله در محل ساختمان شیروخورشید طبس هنوز قویترین نگاشت شتابنگاری تاریخ ایران از نظر محتوی انرژی و و مشاهده شدن دامنههای بلند در فرکانسهای مختلف است. این زلزله با گسل زمینلرزهای حدود هشتادکیلومتری و عمق حدود ده کیلومتر همراه بود. گسل زمینلرزهای از فاصله حدود ده کیلومتری شهر طبس عبور میکرد. زلزلهی طبس که هنوز هم بزرگترین زلزلهی تاریخ ایران است، حداقل جان بیش از ۲۰ هزار نفر از هموطنان طبسی را گرفت، و این در حالی که است که بسیاری از اجساد به علت حجم بالای تخریب و ویرانی کامل شهر، هرگز پیدا نشدند. از طرفی این زلزله که در بهبوههی حوادث انقلاب، و یک هفته پس از واقعهی خونین ۱۷ شهریور و کشتار گسترده مردم تهران در میدان شهدا (ژاله) رخ داد، در ابتدا به فرصتی برای عرض اندام سیاسی شاه تبدیل شد. شاه بلافاصله عزای عمومی اعلام کرد و راهی طبس شد تا از مناطق دیدن کند، اما شعارها و اعتراضات مردم در فرودگاه، وی را مجبور به ترک فرودگاه و شهر کرد. این اتفاق در سفر فرح به طبس نیز رخ داد. در طرف مقابل، حضرت امام خمینی (ره) در پیامی، ضمن تسلیت به مردم ایران و طبس، از همهی مسلمانان خواست تا ضمن کمک به برادران آسیبدیدهی خود، از همراهی با عوامل دولتی خودداری کنند، چرا که «جز زراندوزی برای مجریان امور هیچ حاصلی نمیتواند داشته باشد».