«آقای سعدالدوله اظهار میکنند دستهای معیّنی در کار است که مرا دستگیر کرده و به دار آویزند و مصلحتاندیشی میکنند که من هم پناهنده به یکی از دو دولت انگلیس یا روس شوم... من از کشته شدن خود بیاطلاع نیستم و نمیترسم و پناهنده به هیچکس غیر از خداوند نمیتوانم بشوم... چطور ممکن است صاحب شریعت به من، که یکی از مبلغین احکام آن هستم، اجازه فرماید پناهنده به خارج از شریعت آن شوم؟ مگر قرآن نخواندهاید جزء محکّمات است میفرماید: (لن یجعل الله الکافرین علی المسلمین سبیلا) و مگر آیه (لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء) را فراموش کردهاید؟ من راضی هستم که صد مرتبه زنده بشوم و مسلمین و ایرانیان مرا مثله و بسوزانند و پناهنده به اجنبی نشده و بر خلاف امر شارع مقدس اسلام رفتاری نکرده باشم» این روایت سید محمدعلی شوشتری است از گفتوگویی میان شیخ فضلالله نوری و سعدالدوله، یک روز قبل از اعدام وی که طی نامهای به روزنامه اطلاعات در تاریخهای ۲۰ تا ۲۲ دیماه سال ۱۳۲۷ شمسی با عنوان «چرا مرحوم شیخ فضلالله نوری به دار آویخته شد» به چاپ رسید. جریان از این قرار بود که پس از تصرف تهران توسط مشروطهخواهان و محاصره منزل شیخ فضلالله، نمایندهای به منزل وی رفته و از شیخ دعوت میکند که برای در امان بودن از آسیب به سفارت روسیه رفته و در آنجا ساکن شود. شیخ فضلالله نمیپزیرد و در نهایت حتی پیشنهاد برافراشتن پرچم روسیه بر فراز منزل خود را نیز رد میکند.
این حکایت روحانی سیاستمداری است که در زمان خطر جانی با این وجود که سفارت روسیه او را با آغوش باز و احترام زیاد میپذیرفت و سفارت عثمانی نیز همین پیشنهادات را داشت، حاضر نشد به مردم و اعتقاد خود پشت کند و به دامن بیگانه درافتد و یا به تعبیر برخی مورخین زیر علم کفر پناه گیرد!
چه شیخ فضلالله را از نظر آرا و مشی سیاسیاش قبول داشته باشیم چه نه؛ قطعا همگی این اقدام او را نشان وطنپرستی و عرق ملی و دینیاش خواهیم دانست، گوهری که ظاهرا این روزها بسیاری از سیاستمداران و زمامداران ایران از آن تهی شدهاند و بنابر مصالحی نامعلوم، حاضرند تن به هر خفتی از طرف برخی دولتهای بیگانه بدهند که البته شرقی و غربی هم ندارد.
طی سالیان گذشته، سیاستمدارانی که زمام امور را در دولتها یا مجلس شورای اسلامی بر عهده داشتهاند هر کدام یا به جهان شرق متمایل بودهاند یا به دنیای غرب علاقه داشتهاند. همین دلبستگیها نیز در مقاطع مختلف باعث نرمش و به اصطلاح کوتاه آمدن آنان از برخی گستاخیهای دولتهای شرقی و غربی شده است. گویی دوباره تاریخ تکرار شده و مانند دوران قجری عدهای از سیاسیون زیر علم شرق سینه میزنند و دیگران زیر علم غرب اشک و آه سر میدهند.
نکته قابل توجه، اما این است که متصدیان امروز دولت سیزدهم و مجلس یازدهم که رقیب خود را غربگرا خطاب میکردند و هر روز دعوایی بر سر سواری دادن او به کشورهای غربی به راه میانداختند، پس از یکدستی قوا و تسلط خودشان بر تمام مسندهای قدرت و تا به امروز کارنامهای درخشانتر و سفیدتر از رقیب از خود نشان ندادهاند با این تفاوت که اینان همان داستان را با شرق در پیش گرفتهاند.
از داستان مناقشه در شعار نه شرقی و نه غربی امام راحل (ره) که سرلوحه سیاست خارجی ایران بوده و حتی بر سردر وزارت خارجه مکتوب است گرفته تا همین جریان اخیر همداستانی چین با شورای همکاری خلیج فارس در صدور بیانیهای که با توصیه ایران به مذاکره و گفتگو درباره مالکیت قطعیاش بر جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، افقهای جدیدی از بیشرمی و تعرض به تمامیت ارضی کشور ایران را تصویر کرد.
در طول یک سال و اندی که از عمر دولت سیزدهم یعنی همان دولتی که با شعار بیگانهستیزی و اتکای بر قدرت داخلی روی کار آمد، میگذرد و حوادث متعددی اتفاق افتاده که واکنش دیپلماتیک این دولت چندان رنگی از شعارها و ادعاهایش را ندارد.
واکنشهای ضعیف و کمرمق و حتی توجیههای مضحک و اصطلاحا آبکی درباره تعرض روسیه به اوکراین، کشتار مسلمانان در چین و حتی پذیرایی سوالبرانگیز رئیس جمهور روسیه از سید ابراهیم رئیسی در سفر رئیس جمهور به مسکو، بخشی از وقایعی است که دولت و برخی نمایندگان مجلس و سیاستمداران صاحب تریبون را فرسنگها از ادعای بیگانهستیزیشان دور نشان میدهد.
در قضیه بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس و دخالت در تمامیت ارضی ایران، داستان به اوج خود رسیده است. وزیر امور خارجه صرفا به انتشار توئیت اکتفا میکند، سخنگوی وزارتخانه نیز در نطقی پر از تپق و ایرادات کلامی -گویا حرفی را با رودربایستی تمام بر زبان جاری میکند- صرفا این اقدام را محکوم میکند، میگویند سفیر را خواستهایم، حتی گویی از بهکار بردن لفظ «احضار» ابا دارند.
مجلس انقلابی نیز که دست کمی از دستگاه دیپلماسی ندارد و از میان بیش از ۲۷۰ نماینده تعدای کمتر از بیست نفر به این جریان واکنش نشان دادند -برخی فقط در توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی- و حتی کمتر از ۱۰ نطق و تذکر قانونی در این رابطه ایراد شده است. عضو هیات رئیسه مجلس در برنامه صدا و سیما، یکی به میخ میزند و یکی به نعل و میگوید اجازه نمیدهیم کسی درباره تمامیت ارضی کشور نظر دهد و در عینحال رفتار رئیسجمهور چین را توجیه میکند و میگوید: «البته رئیس جمهور چین شخصا موضع نگرفت این بحث در بیانیه مشترک آمد که معمولا کارشناسان بیانیه را مینویسند، روسای جمهور نگاه سطحی میکنند و اعلام میشود.» تازه منت تسامح و توجیهگری خود را هم سر مردم میگذارد و اضافه میکند؛ برقراری ارتباط با چین برای حفظ منافع ملت است.
رئیس کمیسیون امنیت ملی نیز در برنامه دیگری از صدا و سیما در تاریخ ۱۹ آذر همین راه را میرود و تمام همت خود را برای مبرا کردن و توجیه رفتار سران پکن به کار میبرد.
سخنان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در برنامه صف اول درباره چین
دیگر نه خبری از نامه با بیش از ۲۵۰ امضا است، نه بیانیه مشترکی صادر میشود، نه اخطاری جمعی به جایی یا کسی اعلام میشود، تنها معدودی از نمایندگان، کمتر از تعداد انگشتان دست، نطقهایی قاطع و محکم دارند و جریان را محکوم کردهاند.
حق بدهید به کسی که در مقایسه با امثال شیخ فضلالله نوریها با سیاستمداران امروز ایران، حکم به تفاوت از زمین تا آسمان کند و دسته دوم را محکوم به تسامح در به کارگیری غیرت و همیت ملی و دینی نماید. مگر چه مصلحتی از جان ادمی مهمتر است که اینگونه باید در برابر بیگانه سکوت و کرنش کرد؟!
یعنی ما 1درصد احتمال داشت ایران بدنیا بیایم و اومدیم
به عمل کار برآید به سخن دانی نیست.
اما من نفهمیدم توی عکس بالای این مطلب پرچم چین روی نقشه آمریکا چکار میکنه؟
چقدر مردم داد زدن تکیه بر گمونیستهای اشتباه است و خدا در قران هم دوستی و معامله با کافران بر حذر داشته اما چرا نظام گوش به فرمان و غلام حلقه به گوش این دشمنان همیشگی هستن
چین هیچ غلطی نمی تواند بکند و تازمانی که چین تایوان تبت، مسلمانان ایغوررادرمحاصره ی یوغی خودش دارد حق دخالت در امور نه ایران بلکه هیچ کشور دیگری راندارد.
دهن امضا کنندگان این جلسه ی اخیر شورای همکاری خلیجفارس....
بی غیرتی چقدر ۸ سال جنگ شهید دادیم الان بعد از سالهاپول توی جیب عراق ریختن وباج دادن بهش هنوز در اصلی ترین میدان شهرشون کلاه خود های شهیدان ما نماد قدرتشون شده .
تف بر ادم بی غیرت که اسم خودش رو ایرانی از هر نوعش ، فرقی نمیکنه ارتش سپاه بسیج ....هر چی میخوای اسمش رو بزار اینقدر که ایرانی باشه واز این کار جگرش نسوزه برای اونایی که صادقانه رفتن وشهید شدن .