روزنامه جوان در شماره اخیر خود و ظاهرا در واکنش به سلسله مصاحبههای روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، یادداشتی منتشر کرده است و طی آن و با استناداتی به مخدوش کردن دوباره چهره رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام پرداخته است.
نویسنده در آغاز این یادداشت با ادبیاتی نه چندان محترمانه آورده است: «این روزها و به موازات فرا رسیدن سالروز درگذشت مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، جماعتی از ابواب جمعی او مدعی شدهاند که نامبرده در شرایط فتنه یا اختلاف، در پی آرام کردن فضای کشور یا فرونشاندن التهابات بود! گرچه برای آنان که فتنه ۸۸ را درک کردهاند، چنین ادعایی در حکم مطایبه مینماید، اما مروری مستند بر آنچه وی در آن دوره بدان دست یازید، مفید به نظر میرسد. در مقال پی آمده، پارهای داوریها در این باره، مورد بازخوانی قرار گرفتهاند.»
اساس این یادداشت بر آخرین خطبه نماز جمعه آیتالله هاشمی در سال ۱۳۸۸و نامه ایشان به مقام معظم رهبری در همان ایام که جماعت تندرو به آن «نامه بیسلام» میگفتند بنا شده است؛ البته نه محتوای آن بلکه برداشت به خصوصی که همین دستهی مخالف با آیتالله از این دو داشتهاند و گواه آن نیز استناد به سخنرانیهای دو نفر از مخالفین مرحوم هاشمی یعنی مرحوم حجتالاسلام حسینیان و آیتالله سیدعلی اکبر قریشی نماینده استان آذربایجان غربی در مجلس خبرگان است که البته در یادداشت مذکور به اشتباه از ایشان با عنوان «قرشی» نام برده شده است.
با توجه به استنادات یادداشت مذکور یادآوری و مرور چند نکته به مسئولان محترم این نشریه، نویسنده و البته مردم و به ویژه جوانانی که وقایع آن دوران را به یاد ندارد، ضروری به نظر میرسد.
آخرین خطبه نماز جمعه
درباره آخرین خطبه نماز جمعه مرحوم هاشمی رفسنجانی چند نکته نیاز به یادآوری دارد:
اول: در این یادداشت اظهارات مرحوم هاشمی در آخرین خطبه تاریخی نماز جمعه ایشان، تحریک کننده و دفاع از آشوبگران نامیده شده و چنین آمده است: «سخنان هاشمی رفسنجانی در آخرین نماز جمعه خویش، دومین مرحله دمیدن بر کوره اغتشاشات قلمداد میشود. وی در آن خطبه با پذیرش تلویحی تقلب در انتخابات، خواهان گشوده شدن فضا بر فتنهگران و بازگشت آنان به عرصه سیاسی و مطبوعاتی شد. علاوه بر این، نفس حضور هاشمی در نماز جمعه، موجد اغتشاشاتی اطراف دانشگاه تهران شد که تا ساعتها ادامه یافت.»
ظاهرا نویسنده یادداشت از متن آن سخنرانی تاریخی اطلاعی نداشته و یا قصد توجه به تمام آنرا ندارد، خطبهای که با این سخن آغاز شد: «قبل از اینکه بحثهای خطبه نماز جمعه را آغاز کنم لازم میدانم که به نمازگزارانی که امروز در دانشگاه تهران و اطراف دانشگاه در خیابانها حضور دارند یک تذکر اساسی بدهم و آن اینکه مواظب باشید که جایگاه نمازجمعه و قداست نمازجمعه با اظهارات و شعارهایی که جنبه عمومی و اصولی ندارد آلوده نشود. این جایگاه تقدس سرمایه عظیم همه دوران تاریخ اسلام بوده و امروز در کشور ما جزو مهمترین میدانهای حضور فضایل اسلامی و انسانی است.»
برشی از آخرین خطبه نماز جمعه آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۸
دوم: مرحوم هاشمی در آخرین سخنان خود در قامت امام جمعه موقت تهران، دائما و مشخصا بر حفظ اتحاد و یکپارچگی همه اقشار و همه جناحهای سیاسی تأکید میکند و بر ضرورت بازگشت اعتماد مردم از دست رفته مردم نسبت به نهادهای انقلاب، امری که مروری تاریخی بر آن مقطع زمانی آنرا تأیید میکند و حکایت از جریاناتی دارد که موجب از بین رفتن اعتماد مردم به برخی نهادها شده بود. شاخصترین آن وقایع اظهارات محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت درباره ناآرامیهای خیابانی است که امثال نشریه جوان روزی برای او گریبان چاک میدادند. البته احمدینژاد این سخنان را بسیار دیر و پس از سقوطش از قدرت به زبان جاری کرد و صد البته مقاصد دیگری از ابراز ان داشت، ولی در هر حال اعترافی تاریخی بود از زبان فردی که خود در بازه زمانی منظور، رئیس شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت.
احمدینژاد در مصاحبهای که در مهرماه ۱۳۹۹ انجام داده است درباره اتفاقات سال ۸۸ میگوید: «از برنامههای دیگر اینها و طرحهای معمول این باندهایی که به سیستمهای امنیتی در بسیاری از کشورهای دنیا رخنه کرده اند، سازماندهی اراذل و اوباش است. آنها را سازماندهی و حتی مسلح میکنند و زمانی که مردم یک اعتراض معقول و اعتراض به حقی علیه طبقه اشراف دارند، اینها میآیند آتش میزنند، درگیری درست میکنند، بلوا درست میکنند و زمینههای برخورد خشن با مردم معترض را فراهم میآورند. مانند همان چیزی که اخیرا در آمریکا دیدیم. مردم در آمریکا به نژاد پرستی یعنی قتل یک سیاه پوست اعتراض داشتند. دیدیم که گروههای سازمان یافته و لباس شخصی امنیتی و ناشناخته، میریختند و آتش میزدند و درگیری بوجود میآوردند و تیراندازی میکردند تا زمینههای برخورد خشن با متن مردمی که حقوق خودشان را مطالبه میکنند، فراهم شود. ما در انتخابات ۸۸ به طور جدی و آشکار با نقش و اقدام سازمان یافته این باند امنیتی مواجه بودیم. من شخصا تا آنجا که امکان داشت عملکرد آنها را رصد میکردم. اصلاً در یک سناریوی جنگ روانی حتی به من هم فشار میآوردند.»
اعتراف احمدینژاد درباره ناآرامیهای سال ۱۳۸۸
حال با این اعتراف تاریخی رئیسجمهور وقت، میتوان به عمق و بهره سخنان مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از وقایع موجود، در آخرین خطبه نماز جمعه پی برد، جایی که به رنگ باختن اعتماد مردم اشاره میکند و مجموعه نهادهای نظام و انقلاب را به ترمیم این اعتماد و بازگشت به سوی مردم فرا میخواند و دلجویی از معترضین و بازداشتشدگان را طلب میکند.
البته این انذارها و هشدارها همانطور که همان ایام نه تنها جدی گرفته نشد و به آن حمله شد امروز هم در قالبی دیگر دستآویز تخریب مرحوم هاشمی میشود، همانگونه که در انتخابات سال ۱۳۹۲ با رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی بر اثر القائات و اصرار وزیر اطلاعات وقت یعنی حیدر مصلحی اتفاق افتاد. مسألهای که بازهم هاشمی آنرا افشا کرد و در زمان خودش رد و منکوب شد، ولی بعدها مصلحی صراحتا به آن اعتراف کرد!
اظهارات مصلحی درباره جریان رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ۹۲
نامه هاشمی به رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸
در یادداشت روزنامه جوان درباره نامه خرداد ۸۸ آیتالله هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری آمده است: «اولین نشانههای رفتار آرامبخش هاشمی در انتخابات ۸۸، ارسال نامهای به رهبر معظم انقلاب بود که در آن «اولتیماتوم آشوب» وجود داشت! مضمون این نامه که بعدها به «بی سلام» مشهور شد، آن بود که یا نظام به هر قیمت باید به ریاست جمهوری موسوی تن در دهد یا آشوبی را بپذیرد که دود آن در فضا قابل مشاهده است!»
این نیز نایده گرفتن متن کامل نامه مذکور از سوی نویسنده، به عمد یا از روی قصور است و البته عدم شجاعت به اعتراف درباره پیشبینیهای صحیح نامه مرحوم هاشمی که بعدها به مرور بر همگان آشکار شد و همان شد که امروز افراد و رسانههایی مانند همین روزنامه جوان که روزی عاشق محمود احمدینژاد بودند و او را فرزند راستین انقلاب و ذوب شده در ولایت و معجزه هزاره سوم میدانستند از رئیس دولت نهم و دهم و یارانش با عنوان اصحاب فتنه یاد میکنند همان عبارتی که مرحوم هاشمی در نامهاش به رهبر انقلاب به آن اشاره کرده بود آنجا که نوشته بود: «البته این جانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور در سرنوشت آن روزگار شد.... از جناب عالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعله ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.»
و البته در سال ۸۸ همه به وضوح دیدند که احمدینژاد کسی بود که فضای رقابت را به سمتی برد که موجب خشم طرفهای دیگر گردید و در نهایت نیز دیگر کاندیداها به سمت و سویی رفتند که نه به صلاح خودشان و نه صلاح مردم و نظام بود و تمامی اینها منجر به آشوبی شد که مرحوم هاشمی آنار پیشبینی کرده بود و البته باز هم اعتراف احمدینژاد درباره برخی حوادث ناآرامیهای سال ۸۸ که ذکر شد را باید به این مورد نیز ضمیمه کرد.
سخن آخر
بله میتوان این نوشتار را تا صفحات متعدد ادامه داد و از مسائل مربوط به آن سالها و تمام ایام پس از آن و تمام جفاها و ظلمها و تهمتهای ناروایی گفت که در حق آیتالله هاشمی روا داشته شد، ولی مقصود فقط یادآوری به جریانات خاصی است که هنوز از روی لجاجت حاضر نیستد که اعتراف کنند اگر همان ایام توصیههای هاشمی رفسنجانی جدی گرفته شده و عملیاتی میگردید، نظام متحمل آن هزینهها نمیشد.
ولی متأسفانه این جریان سیاسی همچنان و ۶ سال پس از درگذشت آیتالله هنوز دست از تخریب او برنداشتهاند و گویی حتی از نام و یاد او نیز در هراسند.
روحش شاد
مردان بزرگ تاریخ هرگز نمی میرند
هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است
هم علیاکبرخان
هم محمود .
وقتی از هر حکومت پیاده شدند
حرف مفت زیاد می زدند .
سنِ من کفایتِ میکند،
الآن مسلمِ زمان کیست؟
چندبار در ملاء عام به گریه در آوردید؟
نمیدانم از کجا بگویم تا گوشه ای را گفته باشم!
ازسخنرانی،لقمهِ حرام وعاقبتِ فرزندان!از جنگ وآمار به عربستان برسد به کدخدا،یاسَم به امام!ازحمایتِ خاتمی وگول زدنِ مردم با آزادی!یاحمایتِ تقلب در ۱۰صبح،وجلسهِ۴نفری:انتخابات باطل!وکفِ خیابان و عدمِ برائتِ به موقع!یاسخنرانی،مثلِ آلمان و کره جنوبی نظامی به کنار و دنبالِ علم!یابا شعارِ تعامل یا تقابل وحمایت ازفریدون!ليبرال خوب به وظیفه اش عمل کرد!حاصل :امروزِ مملکت!
دلِ ما خانواده هایِ شهدا وجانبازان مثلِ دلِ رهبرمان خون است.
وقتی بینِ بد وبدتر:نظرِ من به اینجانب نزدیکتراست.
اَینَ عَمّار ؟
حیف که مجال نیست...
برادر من، سن ما هم کفاف میده، ماهم انقلاب کردیم، جنگیدیم، شهید دادیم و جانباز داریم، دنبال مسلم چرا میگردی در عصر اطلاعات؟ نه اینکه در مدح یا علیه آقای هاشمی بگم، گوشه هایی که گفتید همگی از جانب یه حامی بود، نه یک شاهد، همینکه گفتید دل ما و رهبرمان، یعنی خودتون رو تافته جدا بافته ای از ملت ایران دونستید که مورد ظلم واقع شدید، چیزایی که گفتید تا حدودی درست، ولی بخش کوچکی از واقعیته، بقیه شو یا ندیدید یا اونجوری که دوست دارید یا قرار دارید برداشت میکنید. هر وقت از لاک خارج بشید، دیگه لازم به ذنبال عمار و مسلم گشتن ندارید، ما همه یه ملتیم، حتی نمیشه روحانیت رو مجزا کرد، حتی اونایی که دارن به هر دلیلی میرن، موافقین و مخالفین همگی هم میهنیم، همگی همیجا به دنیا اومدیم و بزرگ شدیم، هر وقت فکر کنیم که یه سریمون نمیدونن ، میریم جزو اقلیت و تاریخ نشون داده که این اکثریت نیست که ظلم میکنن، اقلیت بر موج کم دانشی سوار میشه. سیاست اینجور نیست که بنده و شما به همین سادگی ازش سر در بیاریم، سیاسیون خودشون خوب میدونن که چه میکنن، مثل شما که یه سری رو حق و یه سری رو باطل خطاب میکنید نیست، همگی در یک جناح هستند، کسی اون یکی رو باطل نمیدونه، فقط عده ای خودشون رو برحق تر میدونند، سرمون رو بلند کتیم، نفس بکشیم، ببینیم و خون شهیدانمون رو خرج جایی و کسی نکنیم و فکری برای نسل آتی
از اون صدتا دیگه هم فقط دوتاش رو بگین.
اگر خاتمیو دولتش فساد داشت امثال شما هزار بار کرده بودینش پیرهن عثمان ولی الان بش از ۱۸ ساله که یک فساد از خاتمی ندارین رو کنین.
دیگه اون گندهتون احمدی نژاد که به همه یه وصله میچسبوند چیزی درباره خاتمی نداشت بگه شماها که جوجه هم حساب نمیشید.