کدام چلهنشین است اینچنین که منم
علم به دوش دراین ظهراربعین که منم
اویس، دست تکان میدهد براهل یمن
چهل عمود بیایید از یمین که منم
چهل عمود نرفتم که دست حرملهای
کمان به دست فرود آمد ازکمین که منم
ببین درآینهی شط شکوه ساقی را
خدا که دست برآرد ازآستین که منم
چهل عمود، شبی از فرات رد شدهام
به روی دست، ورقهای یاسمین که منم!
سکوت تشنهلبانیم ساقیا مددی
أَدِر، و ناوِلُنی مثلَ ساتکین که منم
امام خوانده تو را «نافذالبصیره» و بس
برآر دست ازآن چشمهی یقین که منم
علم به دوش، شهیدان کیستند به دشت؟
به لالهپوشترین قسمت زمین که منم
کجاست سورهی یاسین سربریده به طف
به نیزه میشنوم شرح یاء و سین که منم
میان معرکه «هل من معین» کیست به دشت؟
به نیزه، شعشعهی ماه بیمعین که منم
نشسته جلوهی ثاراللهی به پیرهنش
نشسته نقش هوالله برنگین که منم
خموش ردشدی ازخیمهگاه سوختهای
شکسته بشنو ازاین تار بیطنین که منم
کنار علقمه ساعت به وقت مرثیه است
در این قصیده ببین داغ بر جبین که منم