کد خبر: ۶۰۱۹
تاریخ انتشار: جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ - 13 November 2020

حلقه مفقوده طرح­های تامین مسکن؛ اختلاط سکونتی-درآمدی

چالش بدمسکنی که نمود آن در گونه­‌های مختلف ناپایداری­های سکونتی اعم از بافت­های فرسوده، حاشیه‌­نشینی، حلبی­ آباد، زاغه­‌نشینی و ... نمایان است موجبات برنامه‌­ریزی و اقدامات اجرایی را از دیرباز اجتناب­‌ناپذیر کرده است.

وقایع روز_  چالش بدمسکنی که نمود آن در گونه­های مختلف ناپایداری­های سکونتی اعم از بافت­های فرسوده، حاشیه­ نشینی، حلبی­ آباد، زاغه­ نشینی و ... نمایان است موجبات برنامه‌­ریزی و اقدامات اجرایی را از دیرباز اجتناب­‌ناپذیر کرده است. در سه دهه گذشته طیف وسیعی از برنامه­‌های ساخت و ساماندهی مسکن از شهرهای جدید تا مسکن مهر و بازآفرینی و نوسازی و تسهیلات مالی و ... در دستور کار قرار گرفته که دستاوردهای مثبت و منفی آن بارها در ادبیات پژوهشی داخل کشور مورد بحث بوده است اما شاید کمتر به اختلاط سکونتی-درآمدی (که به ادغام گروه­های مختلف اقتصادی-اجتماعی در فضاهای شهری و بطور خاص محلات دلالت دارد) به عنوان معیاری برای ارزیابی این برنامه­‌ها توجه شده که چند دلیل اساسی دارد.

اول آنکه در شرح خدمات این برنامه­‌ها اساسا مساله اصلی تامین مسکن است نه شیوه توزیع بافت اجتماعی-اقتصادی ساکنین در فضاهای شهری. دوم: خلاء ادبیات نظری و شیوه‌­های کاربست آن در طرح­های اجرایی. سوم: عدم درک صحیح از تنوع و کثرت در فضاهای شهری و گرایش به اعیان­‌سازی به­ جای ادغام سکونتی-درآمدی. چهارم: عدم تمایل نهادهای متولی مسکن به مسائل اجتماعی-اقتصادی و شیوه زیست ساکنان در فضاهای شهری. و پنجم: اجتناب از رویارویی با مسائل بنیادین و یا هر نوع ایده ابداعی. در چنین شرایطی به نظر می­رسد رغبت چندانی برای ورود به این مساله وجود نداشته باشد تا جایی که از مجموع 13 نهاد متولی توسعه مسکن که اقدامات فراوانی را در سال­های اخیر انجام داده‌­اند تنها در شرح وظایف قانونی 3 نهاد بصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر تنوع و کثرت در فضاهای سکونتی توجه شده بگونه­‌ای که شرح­ خدمات و وظایف نهادی غالب دستگاه­ها خالی از این اندیشه است. در بسیاری از کشورهای پیش­رو ازجمله در آمریکا و انگلیس تامین مسکن و اختلاط سکونتی-درآمدی دو رکن اساسی برنامه­‌های توسعه مسکن محسوب می­شود و هیچ­کدام از این دو به صورت منفک قابلیت پیاده ­سازی را ندارد.

بررسی­های مربوط به کشور آمریکا نشان می­دهد بیش از 10 برنامه کلان تامین مسکن در راستای اختلاط سکونتی-درآمدی قرار دارد که تجربیات موفق آن موجب شده تا بصورت تعمیم ­یافته در تمامی ایالت­ها مورد توجه قرار گیرد و نکته جالب­تر آنکه این برنامه­‌ها با هدف اختلاط سکونتی-درآمدی عملی می­شوند و ابزار آن تامین مسکن است یعنی با هدف اختلاط به پیاده­‌سازی برنامه‌­های مسکن مبادرت می­‌ورزند و هدف اساسی در این قبیل برنامه‌­ها اختلاط است نه صرفا تامین مسکن. در راستای این اختلاط طیف وسیعی از اقدامات نظیر مسکن مشارکتی، مسکن استیجاری، مسکن یارانه‌­ای، مالکیت مسکن و ... مورد توجه است که هدف همه آن­ها تحقق کثرت و تنوع در فضاهای شهری است تا از این طریق از تجمیع فقرا و نشان­دار کردن آن­ها در فضاهای شهری جلوگیری شود.

ایده اختلاط سکونتی-درآمدی بازتابی از توسعه ناموزون و سازوکار ناکافی بازار و دولت برای پایداری اجتماعات انسانی است تا جایی که بسیاری از برنامه­‌ریزان و اندیشه­‌ورزان، تامین مسکن ارزان­‌قیمت بدون توجه به توزیع متعادل آن در فضاهای شهری را مصداق شکست سیاست­ها و برنامه­‌ها قلمداد می­‌کنند که خروجی آن دوگانگی متن-حاشیه و اصطلاحاتی همچون بالاشهر و پایین‌­شهر و شمال و جنوب است که می­توان گفت در کشور ایران نیز این مفاهیم از علائم نوگرایی معاصر عمران شهری است. در چنین شرایطی ره­آورد بسیاری از پروژه‌­های ساخت مسکن به منفک‌­سازی و جدایی­‌گزینی گروه­های اجتماعی بر پایه جایگاه طبقاتی آنان گرایش دارد مگر بازنگری و بازاندیشی مجددی از برنامه­‌های توسعه مسکن صورت گیرد.

نکته قابل توجه آن است که در گام اول هدف هر نوع طرح و برنامه­‌ای، پایداری اجتماعی است در حالی که ساخت مسکن بدون ایجاد اختلاط سکونتی-درآمدی می­تواند به عنوان فرایند ضدتوسعه شناسایی شود که نه­ تنها از حل یک مساله ناتوان است بلکه مسائل متعددی را در آینده بخصوص برای ساکنان نسل دوم ایجاد می­‌کند که حل آن، برنامه‌­ها، بودجه‌­ها، وقت و انرژی زیادی را می­طلبد.

در این راستا لازم است با توجه به اینکه غالب نهادهای متولی مسکن صرفا به توسعه بافت کالبدی مسکن و نوعی ساختمان‌­سازی و نه شهرسازی گرایش دارند نوعی تغییر پارادیمی و هنجاری صورت گیرد تا رویکردهای بخشی جای خود را به رویکردهای یکپارچه و همه­‌جانبه دهد که خروجی آن توسعه موزون فضاهای شهری خواهد بود.

برنامه‌­ریزی کالبدی در گرو برنامه­‌ریزی اجتماعی و بهره‌­گیری از رویکردهای جامعه­‌شناختی و آینده­‌پژوهانه­‌ای است که علاوه بر پایداری کنونی به پایداری آتی نیز منجر شود و از تجمیع فقرا، تنزیل کیفیت محیط، فرسودگی محلات و فروپاشی اقتصادی برخی فضاهای شهری جلوگیری می­نماید.

 

علی­محمد ابراهیمی و پرویز آقایی (پژوهشگران اندیشکده پایا)

ارسال نظر