جواد نکونام خود در زمان بازی هافبک دفاعی بود. با ورود به عرصه مربیگری هم نشان داد به کار دفاعی و پیروزی با حداقل نتیجه اعتقاد و باور دارد.
جواد نکونام یک فصل کامل روی نیمکت استقلال با تفکر و در مسیری جلو رفت که پایانش ناکامی بود. او میتوانست به عنوان یک مربی جوان سال اول را آرام گذرانده و کسب تجربه کند و در پایان فصل با ۶۷ امتیاز مثل یک قهرمان ملی برای سالها قراردادش تمدید شود. اما نکونام چه در هدف گذاری اولیه و چه در مسیر، در هر دو مورد با مشورتهای اشتباه به خطا رفت و نتیجه این شد که دیدید؛ کسی که ابتدای فصل قبل با آن اجماع مردمی و آن محبوبیت کم سابقه به نیمکت استقلال رسید، این بار به محض اعلام خبر تمدید حضورش با همان شدت و حدت از سوی همان مردم رانده شد!
در مورد مسیر اشتباه بارها و بارها نوشتهایم. نکونام تمام وقت و انرژی خود را صرف دعوا با این و آن و حاشیه و فضای مجازی کرد و دیگر تمرکزی برایش باقی نماند که روی کار فنی و مسابقات بگذارد. او به جای پذیرش اشتباهاتش قبل و بعد هر بازی عالم و آدم را مقصر دانست و با دادن آدرس غلط ناکامی به هواداران خودش را هم فریب داد. اما در مورد هدف گذاری حالا نشانهای پیدا شده که مشخص میکند انگار نکونام هیچ تجربهای از سال اول نگرفته است. جواد نکونام به واسطه سالها حضور در لالیگا و بودن کنار کی روش کپی ایرانی از روش و فلسفه مرد پرتغالی بود.
نکونام خود در زمان بازی هافبک دفاعی بود. با ورود به عرصه مربیگری هم نشان داد به کار دفاعی و پیروزی با حداقل نتیجه اعتقاد و باور دارد. او در تمام سالهای کارش به عنوان مربی در خونه به خونه بابل، نساجی مازندران و فولاد خوزستان، چه در لیگ و جام حذفی و چه در مسابقات بینالمللی قائل به بازی دفاعی و پیروزیهای اقتصادی بود! روشی که از ابتدا هشدار میدادیم برای استقلال مناسب نیست. تیمی که طرفداران میلیونی دارد همیشه تحت فشار و توقع پیروزی است و حق ندارد برای دفاع به زمین بیاید. اما نکونام با همین هدف گذاری و فلسفه بازی به استقلال آمد و وقتی اعتراض هواداران را دید، توپ را به زمین مدیریت انداخت که بازیکن ندارم!
در طول این فصل بارها و بارها نام مهدی قایدی و محمد محبی را شنیدیم که ساپینتو آنها را داشته و نکونام ندارد، اما فوتبالیها میدانند که حتی اگر همین دو بازیکن را هم به تیم نکونام بدهیم، باز روش او دفاعی خواهد بود. سردار و طارمی هم باشند او به داوری بیشتر توجه میکند تا بازی!
حالا برای اثبات این ادعا نگاه کنید به خبری که امروز نقل محافل ورزشی است. اینکه نکونام مهدی لیموچی وینگر ملیپوش آلومینیوم را میخواهد. در مورد لیموچی همه فوتبالیها همه چیز را میدانند و کارنامه او در فصل بیست و سوم با آلومینیوم اراک خود گویای کیفیت فنی این فوق ستاره جوان است؛ ۲۹ بازی، ۵ گل، ۵ پاس گل، دو دبل، ۲ کارت زرد و یک کارت قرمز. او در جام حذفی نیز تیمش را تا نیمه نهایی بالا کشید.
لیموچی آنقدر این فصل تاثیرگذار و درخشان بود که به تیم ملی هم دعوت شد و از اواخر فصل زمزمه رفتن او به پرسپولیس بلند شد. چند روز قبل هم از او به عنوان خرید اول پرسپولیس نام برده شد و کیست که نداند این دو تیم خیلی وقتها روی چشم و هم چشمی با یکدیگر بازیکن هم را هایجک میکنند! در طول تاریخ به کرات داشتهایم که این دو بازیکنی را نمیخواستند، اما به محض مطرح شدن اسم رقیب، او را به خدمت گرفتند. مورد امین قاسمینژاد و فرهاد مجیدی را به یاد دارید؟ بازیکنانی که وقتی مربی او را خرید، روی نیمکت نشاند و محو شد!
پس با این پیشینه – که شاید نام لیموچی تنها به همین دلیل برای استقلال مطرح شده – حالا به یک حقیقت مسلم نگاه کنید، نام مهدی لیموچی اولین بار در فوتبال ایران در لیگ برتر در فصل بیست و یکم در اسکواد تیم فولاد به گوش رسید، تیمی که همین جواد نکونام سرمربی آن بود! اتفاقا برخی رسانهها روی همین نکته مانور میدهند که نکونام شاگرد سابق خودش را میخواهد و همین نکته شانس استقلالی شدن لموچی را بیشتر میکند، اما اما آمار و اعداد دروغ نمیگویند! جواد نکونام طی یک فصل کامل داشتن مهدی لیموچی در فولاد تنها ۶ دقیقه به او بازی داد، در هفته هفتم مقابل تراکتور در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز، سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ همین و بس!
آنقدر لیموچی نادیده گرفته شد که در فصل بیست و دوم با درخواست مجتبی حسینی به پیکان آمد. در حالی که فصل شروع شده و حسینی برای احیا او کار سختی داشت، دور رفت تنها ۳ بازی در هفتههای ۱۲، ۱۴ و ۱۵ به عنوان ذخیره از روی نیمکت به زمین آمد و جمعا ۳۷ دقیقه بازی کرد. اما دور برگشت شرایط تغییر و در پایان فصل این کارنامه مهدی لیموچی با پیراهن پیکان بود؛ ۱۷ بازی، ۲ گل، یک پنالتی گرفت، یک کارت زرد و یک پاس گل به حریف.
تابستان سال قبل هم که مجتبی حسینی به آلومینیوم اراک رفت و لیموچی را با خود برد و از او یک ستاره در لیگ بیست و سوم ساخت که حالا دو تیم بزرگ پایتخت او را میخواهند. اگر قرار باشد بازیکنی را شاگرد یا دست پرورده یک مربی بدانیم، یا باید آن مربی بازیکن را از جوانی خود پرورش داده باشد و یا آن مربی کسی باشد که در یک تیم بزرگ و سطح بالا به آن جوان اعتماد کرده باشد. با هیچ کدام از این دو آدرس جواد نکونام نمیتواند و نباید مهدی لیموچی را شاگرد سابق خود بداند و بنامد!
و البته که این سوال همیشه وجود خواهد داشت که چرا خود مهدی لیموچی باید دوباره به جواد نکونام اعتماد و خطر تکرار خاطرات تلخ فولاد را به جان بخرد؟ تصور کنید که نکونام در تیم فولاد با فشار به مراتب کمتر از استقلال، به لیموچی اعتماد نکرد، حالا چرا باید این ستاره جوان به او کمک کند؟ ان هم در تیم بزرگ و تحت فشار توقعات؟
منبع : خبر ورزشی