زنم قهر کرد، با شلیک گلوله کشتمش

زنم قهر کرد، با شلیک گلوله کشتمش

مرد جوانی که همسرش را با شلیک گلوله در اهواز به قتل رسانده بود، در مشهد شناسایی و دستگیر شد.

این حادثه هولناک آذر ماه سال گذشته هنگامی در یکی از محلات اهواز رخ داد که زن 24 ساله ای بعد از طلاق از همسرش در حالی با جوان 35 ساله مشهدی ازدواج کرد که پسری نیز از زندگی مشترک با همسر سابق خود داشت اما مدتی بعد اختلافاتی بین این زوج بروز کرد تا حدی که زن مذکور با حالت قهر منزل همسر خود را ترک کرد و حاضر نبود دیگر به زندگی مشترک با «سعید-ن» بازگردد. در همین حال شوهر او نیز سلاح کلت کمری را زیر لباس‌هایش پنهان کرد و در جست وجوی همسرش به محله دیگری در اهواز رفت و با همسرش که در منزل یکی از بستگانش حضور داشت گفت وگو کرد اما زن24 ساله حاضر به بازگشت به زندگی مشترک نشد.

مرد جوان که دیگر به شدت عصبانی شده بود اسلحه کلت جنگی را بیرون کشید و با شلیک چند گلوله او را نقش بر زمین کرد و از محل گریخت. فرزند زن جوان که با دیدن این صحنه به شدت ترسیده بود، به سوی خانه خاله اش رفت و موضوع را به آن ها اطلاع داد. دقایقی بعد با انتقال پیکر غرق در خون زن جوان به مرکز درمانی، تلاش های پزشکان برای نجات وی آغاز شد اما این زن چند روز بعد بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله جان سپرد.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که پرونده قضایی در دادسرای عمومی و انقلاب اهواز تشکیل شده بود، بررسی‌های کارآگاهان برای شناسایی مخفیگاه متهم 35 ساله ادامه یافت ولی هیچ اثری از وی به دست نیامد تا این که چند روز قبل برادران مقتول که در یکی از کارواش های مشهد مشغول کار بودند، به طور اتفاقی«سعید-ن»(متهم به قتل) را در بولوار طبرسی جنوبی مشاهده کردند که قصد خرید قطعات یدکی موتورسیکلت داشت. آن ها بلافاصله او را محاصره کردند و با پلیس110 تماس گرفتند.دقایقی بعد متهم مذکور به پلیس آگاهی هدایت شد و به قتل همسرش با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد.

او سپس به شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد منتقل شد و توسط قاضی دکتر صادق صفری مورد بازجویی های فنی و قضایی قرارگرفت. این جوان35 ساله در اعترافات خود گفت: همسرم از خانه قهر کرده بود و تلاش های من برای بازگرداندن او به زندگی مشترک بی نتیجه ماند. به همین خاطر قصد داشتم او را بترسانم که چند گلوله شلیک کردم و سپس اسلحه را هم در همان محل انداختم و به مشهد گریختم. دراین جا در یک پیتزافروشی مشغول کار شدم و کسی از ماجرای جنایت مسلحانه من خبر نداشت تا این که به طور اتفاقی یکی از برادران همسرم مرا دید و ….

اولین دیدگاه را بنویسید

خبرهای ویژه