عزیزبک آمانوف به زودی پنجره نقل و انتقالاتی استقلال را میبندد و آمانوفهای بعدی نیز در نوبت نشستهاند.
همین ابتدا باید از بابت این سوژه تکراری عذرخواهی کنیم. آنقدر که ما در این سالها از دلالی و لطماتی که به آبروی ایران و بیت المال وارد میشود نوشتهایم، در طول تاریخ برای هیچ نمونه دیگری مشابه ندارد!
آنقدر که در خبر ورزشی طی سالهای اخیر به بهانه اسم آمانوف پرونده او را بررسی و کوتاهیها و قصور عدهای را فریاد زدهایم، در کل زندگی این هافبک ازبکستانی خانواده و دوستانش نام او را صدا نزدند!
ما هزار بار حرفی را میزنیم و تکرار میکنیم، اما باز گوش شنوایی نیست و هزاربار از یک سوراخ گزیده میشویم. این وظیفه و رسالت ماست که سوژه را پیگیری کنیم و آنقدر بگوییم تا شاید بالاخره روزی کسی گوش کند…
آن اوایل که نمیشد خیلی مستقیم و واضح ماجرا را نوشت، مجبور بودیم در لفافه سخن بگوییم. اسم افراد و باشگاهها را نیاوریم و با ضرب المثل و داستان مشابه سازی کنیم. وقتی افاقه نکرد، رو به نوشتن مستقیم آوردیم، ولی آنقدر پوست آقایان کلفت شده که باز هم به آنها بر نمیخورد!
حالا دیگر هر بچهای از حجم افشاگریهای سالهای اخیر به این حقیقت رسیده که دلالان حاکمان بلامنازع فوتبال ایران هستند. آنها که نه آبروی ایران و ایرانی برایشان مهم است و نه کیسه بیت المال و به لطف مدیران نالایق، تنها به پر کردن جیب خود میاندیشند. اگر مدیری این پولها را به دلال و بازیکنش ندهد، مگر او میتواند قیمتها را بالا ببرد؟
روزی که آمانوف آمد مشخص بود که او خیلی به درد استقلال نخواهد خورد. ۹۰ درصد خارجیهایی که به فوتبال ایران میآیند به مراتب از بچههای خودمان ضعیفتر هستند و جای استعدادهای ایرانی را میگیرند تا بچههای ما مجبور به مسافرکشی شوند.
اما عمق فاجعه آنجاست که بازیکن ۵۰ هزار دلاری را ۵۰۰ هزار دلار به تیمها قالب میکنند. سپس با هماهنگی و همدستی پول بازیکن را عمداً نمیدهند و از آن طرف خودشان برایش در فیفا پرونده باز میکنند و علیه ایران و ایرانی شکایت به این ترتیب علاوه بر اصل پول، دیرکرد و سود آن را هم میگیرند و فقط آبروی ایران و دلار بیت المال میرود.
بازیکن ۵۰ هزار دلاری به ۱۰۰ هزار دلار هم راضی است. مابقی مبلغ قرارداد او تقسیم میشود بین دلالان و کسانی که در این چرخه کمک میکنند. آنها همان ابتدا دلار خود را از روی قرارداد برمیدارند و بعد از چند سال که حکم فیفا و دادگاههای عالی ورزش میآید، از سود پول هم سهم میبرند.
آمانوف یکی از صدها مثالی بود که از همین چرخه پول کلانی از استقلال و بیت المال گرفت و حالا در مرحله بستن پنجره نقل و انتقالاتی باشگاه است. جوری برنامهریزی میکنند که در فصل نقل و انتقالات این اتفاق بیفتد تا با فشار هوادار مدیران مجبور به پرداخت بدهی شوند، آن هم مدیرانی که همه تازه وارد هستند. هیچکس سراغ مدیران قبلی را نمیگیرد که چرا چنین قراردادی به ضرر بیت المال بستهاند…
قصه آمانوف هم مثل بقیه تمام میشود. او پولش را تمام و کمال تا سنت آخر میگیرد و ایران مثل همیشه بازنده خواهد بود. اما سوال اینجاست که چرا ما از این همه قصه عبرت نمیگیریم؟ همین حالا آمانوف بعدی به استقلال آمده و در آغاز مسیر این چرخه قرار دارد!
ودران کیوسفسکی سنگربان اهل بوسنی بدون هیچ اسم و رسم یا سابقه قابل تامل، در حالی که هنوز استقلال مربی نداشت و در حالی که سنگربان ملی پوش و کاپیتان تیم را با بهترین کارنامه در فصل قبل در اختیار داشت، و در حالی که سنگربان تیم ملی امید به عنوان بهترین استعداد جوان ما در این پست روی نیمکت بود، درعین بیشرمی جذب شد…
حتی کوچکترین دلیل هم برای جذب دروازهبان وجود نداشت، اما مثل آب خوردن و بدون پاسخگویی به احدی او را جذب کردند و خیلی هم طبیعی و عادی است که چنین بازیکنانی قرار نیست برای ما بازی کنند! پس طرف روی نیمکت مینشیند، تنها تمرین میکند و پولش را تمام و کمال میگیرد.
اما از جایی که تیم نیاز به تقویت خواهد داشت، باید کسی از لیست خارج شود تا جا باز شود. در آن شرایط اولین گزینه همین آقا خواهد بود. بقیهاش را هم که فوت آب هستید، حقوق و مزایای او پرداخت نمیشود، چون اصلاً به درد تیم نمیخورد. هر پولی که به باشگاه بیاید، در کوران مسابقات باید خرج بازیکنان اصلی شود، چون آنها هستند که به زمین میروند و عرق میریزند.
در نتیجه جناب ایشان شکایت خواهد کرد و خسارت خواهد گرفت. بیایید یک لحظه خودتان را به جای این سنگربان اهل بوسنی بگذارید، حتی اگر چنین نیتی نداشته و راه و چاه را هم بلد نباشید، کسانی که مخفیانه و بدون اطلاع همه با شما قرارداد بستهاند خودشان مسیر را نشانتان میدهند!
گلر اهل کرواسی پرسپولیس را به یاد دارید؟ سالها روی نیمکت مینشست و به قرارداد ۱۸۰ هزار یورویی راضی بود. یک شبه قراردادش را به یک میلیون دلار افزایش دادند. او در کشور خود با ماهی ۵۰۰۰ یورو زندگی میکرد و سرانجام این پول کلان را هم گرفت! این سنگربان اهل بوسنی هم دندانهای ما را شمرده و کلاهمان را نشانه رفته است. حتی اگر خودش اهل این کارها نباشد، کسانی که او را با این شیوه آوردند خوب کارشان را بلدند!
خلاصه اینکه آمانوف بعدی، پرونده بعدی و پنجره بعدی که بسته میشود، از همین حالا مشخص است!