در همه دنیا وقتی تیم ضعیفتر در هر رشته ورزشی در خانه تیم قویتر به میدان میرود، مطابق عقل و منطق ابتدا دفاع میکند که گل نخورد.
در فوتبال تیمی که گل نخورد حداقل یک امتیاز میگیرد. بماند که با گذشت هر دقیقه تیم قویتر بیشتر تحت فشار قرار میگیرد و روحیه تیم ضعیفتر بالاتر و بهتر میرود.
اما سوای این قانون همیشگی و همه جا، در جام ملتهای قطر اولین چیزی که از قرقیزستان به چشم آمد، دفاع قدرتمند این تیم بود. معلوم بود که گل زدن به آنها کار سختی است و هرچه از زمان بازی بگذرد، اگر گل اول را نزنیم کار ما گره خواهد خورد.
دیدیم که هرچه از بازی گذشت، قرقیزستان جرات پیدا کرد و روی دروازه ما هم خطرساز شد. البته که ما از ستارههای بزرگ و با تجربهای همچون بیرانوند همین توقع را داریم که در لحظات حساس و بزنگاهها توان و تجربه خود را نشان دهند، اما به همان اندازه نباید ضعفهای تیمی که منجر به بروز این خطرات روی دروازه بیرانوند شد را فراموش کنیم.
اینجور بازیها فقط تا گل اول پایا پای است. لحظهای که تیم قویتر یا میزبان به گل اول برسد، دیگر بازی پرگل میشود. البته اگر زمان باشد، اما دیدیم که با وجود باقیماندن حداقل یک ساعت از بازی، تیم ملی دیگر نتوانست به گل برسد. ان هم در خانه.
اگر این دفاع غیر قابل عبور بود، ما به همان یک گل هم نمیرسیدیم. پس میشد از این دفاع عبور کرد، اما متاسفانه ما برنامه و نقشهای نداشتیم. ما فقط ۱۱ نفر را به زمین فرستادیم تا آنها بروند و کار را برایمان در بیاورند. در این بازی بچهها وظیفهشان را انجام دادند، بیرانوند گل نخورد شجاع خط دفاعی را رهبری کرد طارمی هم گل زد.
اما سوال اینجاست که آیا در بازی مقابل بزرگان و نامداران میتوان این چنین نتیجه گرفت؟ اصولاً اگر قرار است خود بازیکنان بروند و کاری بکنند، چه نیازی به مربی و کادر فنی داریم؟ فراموش نکنیم از این گروه مثل آب خوردن تیم ملی به جام جهانی میرود، اما یادمان باشد این اتفاق قطعی را به عنوان یک پیروزی بزرگ به ما قالب نکنند!
ما سه امتیاز را از قرقیزستان گرفتیم، اما به شهادت خود سرمربی تیم ملی و ستارهها آنچه در ورزشگاه اتفاق افتاد، حقیقت محض بود. ما در حقیقت شکست خوردیم و یک عذرخواهی بابت این نمایش مشکلی را حل نمیکند…