این که امیر قلعه نویی همچنان اصرار به دعوت از علیرضا بیرانوند دارد در نوع خودش جالب به نظر میرسد.
یکی از شاخصههای دعوت از بازیکنان در اردویهای تیم ملی تمرکز بالای بازیکن است. بارها مربیان ملی در نقاط مختلف دنیا بازیکنان شاخصی را به اردوی تیم ملی دعوت نکرده اند و همواره در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد دعوت نشدن این بازیکنان تمرکز نداشتن آنها را دلیل اصلی این تصمیم عنوان کرده اند. نباید از این واقعیت گذشت که بازیکن از نظر روحی اگر شرایط خوبی نداشته باشد هرگز نمیتواند تواناییهای فنی خود را به طور کامل به معرض نمایش بگذارد و بارها و بارها در فوتبال ایران وجهان آن را شاهد بوده ایم.
موضوعی که این روزها در مورد حضور علیرضا بیرانوند در تیم ملی نمود بیشتری پیدا کرده است. به هرحال نمیتوان از این واقعیت گذشت که علیرضا بیرانوند پرفشارترین، پراسترسترین روزهای فوتبالی خود را پشت سر میگذارد. فسخ قرارداد یک طرفه با پرسپولیس و انتقال جنجالی به تیم تراکتور به خودی خود حواشی زیادی را برای او ایجاد کرد، اما در ادامه شکایت باشگاه پرسپولیس از او چنان طبعاتی داشت که رفته رفته روی عملکرد فنی او نیز تاثیر به سزایی داشته است. او از نظر روحی چنان به هم ریخته است که روز قبل در گفتگویی چند دقیقهای با خبرنگاران با لحن و میمیک صورتی عجیب از پرداخت رشوه به یکی از اعضای هیات مدیره باشگاه پرسپولیس در ازای گنجاندن بند الحاقطه در قراردادش خبر داده و حتی مدعی شد ویدیوی آن را نیز منتشر خواهد کرد. اعترافی که سر و صدای زیادی در فوتبال ایران ایجاد کرد.
همین اظهارنظر در شرایطی که اگر اثبات شود جرایم و محرومیتهای سنگینی برای او به همراه خواهد داشت به خودی خود ثابت میکند که این دروازه بان به هیچ وجه تمرکز لازم را ندارد و هر لحظه میتواند با اعمال و حرکات پیش بینی نشده اش اتفاقات تازهای را رقم بزند. کما این که طی هفتههای اخیر تمرکز نداشتن بیرانوند کاملا روی عملکرد فنی او نیز تاثیر گذاشته است. کافی است گل دوم فولاد به تراکتور را یک بار دیگر مرور کنیم تا ببینیم بیرانوند یه عنوان یک دروازه بان شناخته شده روی ضربه زاویه بسته سینا اسدبیگی چگونه واکنش نشان داده است؟
تمام این مسائل دست به دست هم میدهد تا اصرار امیر قلعه نویی بابت دعوت علیرضا بیرانوند به اردوی تیم ملی به یک علامت سوال بزرگ تبدیل شود. البته که بیرانوند زمانی بهترین و مطمئنترین دروزاه بان فوتبال ایران به حساب میآمد، اما این موضوع مربوط به زمانی بود که یک تنه مقابل یک تیم میایستاد و به حدی تمرکز داشت که ستارههای فوتبال دنیا را به چالش میکشید. نه بیرانوندی که مدتهاست فرم خوبی ندارد و شاید در یک سالونیم گذشته، بهسختی بتوان ۲ یا ۳ نمایش خوب از او را به یاد آورد. اما همچنان با وجود عملکرد ضعیف بیرانوند باز هم شاهد اصرار امیر قلعه نویی برای دعوت از او به اردوهای مختلفل تیم ملی هستیم. آن هم با وجود عملکرد ضعیف بیرو در جام ملتهای قطر که به هیچ توپی نه نگفت و در همین لیگ جاری نیز به شدت روی گلهای دریافتی مقصر بوده است.
مگر غیر از این است که ملاک مربیان تیم ملی برای دعوت از یک بازیکن به اردوی تیم ملی عملکرد فنی اوست؟ حال میتوان از قلعه نویی پرسید که بیرو بر اساس کدام عملکرد فنی همواره در تیم ملی حضور دارد؟ کدام بازی ویژهای طی ۲ سال گذشته از بیرو را به خاطر دارید که یک تنه مانع از شکست تیم ملی شده باشد؟ دلیل این همه حمایت از یک بازیکن چیست؟ حمایتی که حتی شایعات زیادی را مبنی بر دخالت قلعه نویی در اعلام حکم پرونده شکایت پرسپولیس از این دروازه بان بر سر زبانها انداخت. به راستی آیا سطح فنی این روزهای بیرانوند با دروازه بان هایی، چون پیام نیازمند و محمدرضا اخباری آن قدر زیاد است که بدون تامل و در هر شرایطی او به بقیه ترجیح داده شود؟ این بیرانوند که با هر حمله تیمهای حریف بوی گل میدهد از نظر فنی و روحی چقدر با حسین پورحمیدی اختلاف دارد که طی چند فصل اخیر بیشترین کلین شیتها را در لیگ برتر داشته است؟
اینها سوالاتی است که البته هرگز قلعه نویی پاسخی برای آنها نخواهد داشت، اما اینجاست که میتوان تفاوت مربیان داخلی و خارجی را درک کرد. مربیانی که هرگز مصلحت را فدای روابط نمیکنند و به اصول در هر شرایطی پایبند هستند در حالی که روابط این روزها در فوتبال ملی ما از چنان جایگاهی برخوردار است که باید خیلی از اتفاقات را دید و دم برنیاورد. این که دروازه بانی به پرداخت رشوه اعتراف میکند و به جای محرومیت از فوتبال به اردوی تیم ملی دعوت میشود خیلی از ناگفتهها را فریاد میزند.