پیتسو موسیمانه ماموریتی دشوار در استقلال دارد؛ او باید روی روحیه و اعتماد به نفس بازیکنانش و برگرداندن شخصیت همیشگی استقلال به این تیم کار کند. ماموریتی دشوار که نمیدانیم سرمربی آفریقایی از پس آن برخواهد آمد یا نه.
جواد نکونام که با آمال و آرزوهای زیادی به استقلال آمده بود و نشستن روی نیمکت این تیم را یکی از اهداف بزرگش در دنیای مربیگری میدانست، به بدترین شکل ممکن از تیم محبوبش جدا شد. شکل جدایی نکونام از استقلال آنقدر زشت و بد بود که شاید او حالا حالاها دیگر نتواند کمر راست کرده و به عرصه مربیگری برگردد. اگرچه خود نکونام بعد از شکست تلخ مقابل پرسپولیس استعفا کرد و در دیدار مقابل السد هم به اجبار روی نیمکت استقلال حاضر شد، اما همه میدانند که خواست اکثریت هواداران استقلال و اتفاقات بعد از دربی مقابل باشگاه و شعارهای تند علیه او باعث شد عمیقا این موضوع را درک کند که دیگر جایی روی نیمکت تیم محبوبش ندارد و پایان تلخ و دردناکی برایش در استقلال رقم خورده است. اشتباهات مداوم و گاها تکراری او باعث شدند نکونام بیشتر از یک فصل و نیم در استقلال دوام نیاورد، اما نکته غم انگیز ماجرا اینجاست که او میراثی تلخ و دردسرساز از خود به جای گذاشته که قطعا تاثیرش تا مدتها بر پیکر نحیف استقلال مشاهده خواهد شد و قطعا پیتسو موسیمانه کار بسیار سختی برای بازگرداندن آبیها به شرایط عادی دارد.
تیشه به ریشه اعتماد به نفس بازیکنان
یکی از رفتارهای نکونام که همواره مورد انتقاد کارشناسان و پیشکسوتان و حتی خود بازیکنان استقلال قرار میگرفت، نابود کردن اعتماد به نفس شاگردانش بود. نکونام معمولا به وقت شکستهای تیمش مصاحبه نمیکرد، اما کافی بود که استقلال بازی را ببرد؛ آن وقت مقابل خبرنگاران حاضر میشد و زمین و زمان را به هم میدوخت. او هیچکس حتی رئیس فدراسیون فوتبال را هم از انتقاداتش در امان نمیگذاشت و در این میان با جملاتی تکراری، اعتماد به نفس و شخصیت شاگردانش را تخریب میکرد. جملاتی مثل «دستم خالی است، بازیکن ندارم، اینها را من نمیخواستم، استقلال باید ستاره بزرگ داشته باشد» تکراریترین جملات سرمربی سابق استقلال بودند. این حرفهای نکونام درباره شاگردانش آنقدر تکرار شد که تاثیر منفی اش را روی اعتماد به نفس بازیکنان داشت و این را به آنها القا کرد که نکند واقعا مشکل از ماست؟ نکونام درحالی مدام از اسکواد تیمش انتقاد میکرد که فرهاد مجیدی با اسکوادی شبیه به تیم نکونام و حتی به مراتب ضعیفتر مدام تاکید میکرد بازیکنان من بهترینهای ایران هستند و درنهایت هم با همین حرفهای انگیزشی توانست بدون باخت قهرمان لیگ شود. اعترافات سیدحسین حسینی بعد از بازی با هوادار و تاکید او بر اینکه همبازیانش حتی از دادن یک پاس ساده هم عاجز بودند به خوبی نشان میدهد نکونام چه ضربه بزرگی به اعتماد به نفس شاگردانش میزد.
شخصیت استقلال کو؟
یکی دیگر از بزرگترین معضلهای استقلال نکونام نوع فوتبالی بود که تیمش ارایه میداد. فوتبالی که شاید در تیمهای کم طرفدارتر نسبت به استقلال جواب میداد، اما برای هوادار این تیم مایه خجالت و شرمساری بود. فوتبالی که در آن نتیجه گرفتن به هر قیمتی اولویت بود حتی با وقت کشی، زیرتوپ زدن و دوری از فلسفه باشگاه استقلال که همواره در تاریخ به دنبال بازی زیبا بوده حتی اگر جامهای قهرمانی را از دست داده باشد. بازیهای زیبای استقلال در مدتی که جواد نکونام سرمربی آبیها بود به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید. فوتبالی که در آن خلاقیت ستارهها کشته میشوند تا تیم نتیجه بگیرد. درواقع یکی از مشکلات بزرگ هواداران استقلال با نکونام همین سبک فوتبال بود. آنها نمیتوانستند این را بپذیرند که بعد از هر بازی سبک فوتبال تیم محبوب شان مایه استهزا و تمسخر از طرف رقیب باشد. درواقع استقلال شخصیتی را در مستطیل سبز از دست داد که بازگرداندن دوباره آن کار دشواری برای آبیها خواهد بود. از طرف دیگر شلوغ بازیهای مدام دستیاران نکونام روی نیمکت در هر بازی که انگار کاری جز درگیری با داور و نیمکت رقیب نداشتند هم از جمله مشکلات بزرگ هواداران با کادر فنی سابق بود.
لیدرپروری و ترس از خرابکاری!
در یک سال و نیم حضور نکونام در استقلال، تحرکات مدام نزدیکان او بر علیه مدیریت باشگاه برای آبیها حاشیه ساز بود. بدرفتاری با هواداران و تهدید خبرنگاران حوزه استقلال برای جلوگیری از مطرح شدن انتقادات، فضای بدی را اطراف این تیم ایجاد کرد. آدمهای رسانهای اطراف نکونام که اتفاقا استقلالی هم نبودند، حمایتی کورکورانه و بدون منطق از سرمربی آبیها داشتند و سمپاشیهای آنها باعث چند دستگی بین هواداران استقلال شد. این افراد نه تنها کمکی به اوضاع استقلال نمیکردند بلکه برای خود نکونام هم دردسر درست کردند و وجهه او را به بدترین شکل ممکن خراب کردند. در نهایت آنها نتوانستند هیچ کار مفیدی برای نکونام انجام دهند، اما موجی از نگرانی میان هواداران استقلال وجود دارد که این افراد حالا با جدایی از استقلال به دنبال ایجاد دردسر و حاشیه برای این تیم باشند. از طرف دیگر نکونام در دوران حضورش در استقلال فضایی لیدرمحور را ایجاد کرد که شاید تا مدتها تاثیر منفی آن بر استقلال دیده شود.
اشتباهات جبران ناپذیر در نقل و انتقالات
هربار که اوستون اورونوف در ترکیب پرسپولیس درخشید، داغ استقلالی نشدن او برای هواداران تازه شد. ستاره ازبک پرسپولیس توسط علی خطیر در آستانه استقلالی شدن لود، اما نکونام با لجبازی کودکانه خود، او را به اردوگاه رقیب فرستاد. نکونام گرفتن فرشید باقری و فرشید اسماعیلی را شرط جذب اورونوف کرده بود درحالی که استقلال با بدبختی به فسخ یکطرفه ارسلان مطهری تن داده بود و تنها سه جای خالی داشت، اما نکونام بدون این که دو بازیکن معرفی کند تا با او فسخ کنند، فرشید اسماعیلی و فرشید باقری را شرط پذیرش اورونوف کرد. استقلال یک جای خالی داشت، اما نکونام بدون اینکه بازیکنی معرفی کند دو جای خالی دیگر میخواست. این لجبازی بچگانه باعث شد تا اورونوف، سر از پرسپولیس بیاورد. استقلال با ماشاریپوف تمام کرده بود و گرفتن اورنوف میتوانست استقلال را به راحتی قهرمان کند. نکونام با این کار هم به خودش و هم به استقلال ضربه بزرگی زد و آبیها را از داشتن یک ستاره محروم کرد. به همه این موارد، آغاز دیرهنگام تمرینات استقلال در شروع فصل را هم اضافه کنید که به تبع آن تیم مشکل بدنی پیدا کرد و حالا موسیمانه علاوه بر حل این مشکل باید روی روحیه و اعتماد به نفس بازیکنانش و برگرداندن شخصیت همیشگی استقلال به این تیم کار کند. ماموریتی دشوار که نمیدانیم سرمربی آفریقایی از پس آن برخواهد آمد یا نه.