مقتول همسرم را دزدید و به ایران فرار کرد

مقتول همسرم را دزدید و به ایران فرار کرد

مرد افغانستانی که به همراه برادر و پسرعمویش به اتهام قتل محاکمه می‌شد در دادگاه ادعا کرد به خاطر برگرداندن همسرش دست به این جنایت زده است.

فروردین ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری مرگبار در خانه‌ای در محدوده فیروزکوه به پلیس اعلام شد، پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و دریافتند ۳ مرد پس از ورود به خانه یک زوج افغانستانی با ضربات چاقو و اسلحه آن‌ها را مجروح کرده‌اند. در این حادثه مرد جوان به نام رحمان کشته و زن جوان به نام آفتاب مجروح شده بود.

در ادامه مأموران پلیس با اجرای طرح مهار توانستند ۳ متهم پرونده به نام‌های سعید، دوشنبه و کریم را که افغانستانی بوده و قصد داشتند به کشورشان بگریزند ردیابی و دستگیر کنند. کریم در همان ابتدای مراحل بازجویی به قتل رحمان با انگیزه ناموسی اعتراف کرد و مدعی شد برادر و پسرعمویش نقشی در قتل نداشته‌اند.

وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: سال ۹۴ من و آفتاب در کشورمان عقد کردیم، اما فردای آن روز همسرم با مقتول فرار کردند و به قندهار رفتند، ما ردشان را گرفتیم و در حالی که در یک قدمی آن‌ها بودیم توانستند به ایران بگریزند. در این مدت دنبالشان بودم تا اینکه بعد از چند سال فهمیدیم در ایران خانه‌ای گرفته‌اند و با هم زندگی می‌کنند و سه فرزند هم دارند. من هم از برادر و پسرعمویم خواستم تا با من به ایران بیایند و آفتاب را به کشورم برگردانیم، اما وقتی به آنجا رسیدیم با رحمان درگیر شدیم و او را کشتم. البته دوشنبه و سعید نقشی در قتل نداشتند.

پس از آن بازسازی صحنه جرم انجام شد و با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 
نخستین جلسه دادگاه

در ابتدای این جلسه اولیای دم برای کریم درخواست قصاص کردند و خواستار اشد مجازات برای دو متهم دیگر پرونده شدند.

پس از آن کریم به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل را قبول دارم، اما برای بردن همسرم به آن خانه رفتم و قصدم کشتن رحمان نبود. او به من شلیک کرد و من هم برای دفاع از جان خودم و برادر و پسرعمویم او را زدم.

سپس سعید و دوشنبه هم به جایگاه رفتند و با تأیید اظهارات کریم گفتند فقط او را همراهی می‌کردند و نقشی در جنایت نداشتند.

پس از پایان اظهارات متهمان قضات ادامه رسیدگی به این پرونده را به جلسه دیگری موکول کردند.
 
 دومین جلسه دادگاه

در این جلسه نیز اولیای دم بر درخواست قصاص تأکید کردند و گفتند که به هیچ عنوان حاضر به گذشت و مصالحه نیستند.

پس از آن کریم به جایگاه رفت و گفت: من هنوز هم آفتاب را دوست دارم و اگر حکم قصاص برایم صادر نشود می‌خواهم با او زندگی کنم. او همسر قانونی و شرعی من بود. ما سال ۹۴ با هم عقد کردیم و در مقابل هم من خواهرم را به برادر او دادم، اما فردای آن روز آفتاب و رحمان فرار کردند و من ۶ سال به دنبال او بودم. با اینکه او دو دختر و یک پسر دارد و طبق رسم ما پسر او به وراث پدری‌اش می‌رسد و دو دختر آن‌ها به آفتاب، من حاضرم با همین وضعیت با او زندگی کنم.

در ادامه متهم بعدی به نام سعید گفت: آن روز به محض اینکه وارد خانه شدیم رحمان با دیدن ما با تفنگش گلوله‌ای به پای من شلیک کرد که روی زمین افتادم بعد هم گلویم را فشرد که داشتم خفه می‌شدم، اما کریم به دادم رسید و او را با چاقو زد.

دوشنبه هم گفت: من می‌خواستم با میانجیگری مشکل را حل کنم، اما کار به درگیری مسلحانه کشیده شد. کریم بار دیگر به جایگاه رفت و گفت: من اگر می‌خواستم او را بکشم همان ابتدا با گلوله کارش را تمام می‌کردم. من رفته بودم تا مسالمت‌آمیز همسرم را پس بگیرم که کارمان به درگیری کشیده شد.

قاضی به متهم گفت: چنانچه قصد کشتن نداشتی چرا ۲۰ ضربه چاقو به مقتول زدی و بعد هم چندین گلوله به او شلیک کردی؟

متهم جواب داد: وقتی درگیر شدیم فقط می‌خواستم جان خودم و برادر و پسرعمویم را نجات دهم. به مقتول گفته بودم دخالت نکن تا من آفتاب را با خودم ببرم.

قاضی پرسید: مگر نمی‌دانستی که او همسر رحمان است و ۳ فرزند هم دارند؟

متهم گفت: او همسر من بود.

در ادامه زن جوان به جایگاه رفت و ضمن رد ادعای کریم گفت: من این مرد را نمی‌شناسم و یادم نمی‌آید با او عقد کرده باشم. من مقتول را دوست داشتم و به خاطر اینکه پدرم به ازدواج ما راضی نبود ناچار شدیم فرار کنیم. ما در قندهار ازدواج کردیم و به ایران آمدیم. من هیچ نسبتی با کریم ندارم پدرم می‌خواست مرا به زور به عقد او درآورد که با رحمان فرار کردم. الان هم این مرد همسر مرا کشته و فرزندانم را یتیم کرده است و باید مجازات شود. با پایان رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

اولین دیدگاه را بنویسید

خبرهای ویژه