این سوالها در ابتدا مورد تعجب و سوال است؛ اما با ادامه و عادت کردن جامعه به فرهنگهایی همچون طلاق و حجاب، کنجکاوی و ناراحتی اولیه همانند نمودار سوالهای بالا کاهش یافته و از میان خواهد رفت و جامعه به جو حاضر تمایل و رو پیدا میکند و درمورد سوالهایی مانند افزایش قیمت و اجارهبها، بسازوبسوز فرهنگ رایجی در میان کارشناسان و قشر متوسطِ دیندار خواهد شد و کلک، مالخری و مالخوری، بیش از پیش فرهنگ کمدینان و بیدینان قرار خواهد گرفت. شاید هم این سوالها را قبول نداریم؛ در صورتیکه «فارس» در مقایسه ۶ ماه نخست سال ۱۴۰۰ با ۶ ماه نخست سال ۱۴۰۱ مینویسد: «در ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۰ در مجموع ۹۴ هزار و ۲۸۰ مورد طلاق به ثبت رسیده که در مقایسه با امسال با افزایش روبهرو شده است.» و «تجارتنیوز» بر اساس آمار ثبت احوال گزارش داده است: «میزان ازدواج ثبتشده در بهار سال ۱۴۰۱ نسبت به بهار سال گذشته، ۱۱ درصد کاهش داشته است.» درمورد وضعیت حجاب نیز مشاهدات میدانی در این چند سال بیهیچ کموکاستی گویای واقعیت بوده است؛ بهخصوص در شش ماهه دوم ۱۴۰۱. اما چه شد که یکباره جامعه گسسته شد، «حیا و حجاب» و «اقتصاد» در آن فرو نشست؟ در زمینه حل نشدن مشکلات، «حاکمیت قانون» و «سلامت حاکمیت» واژههای مهمی بودند که به آن توجه نشد. بهراستی چراهای یادشده بیپاسخ است یا ما برای آن پاسخی نداریم؟! «تحقیقات دانشگاه بازل سوییس با همکاری دانشگاه پردو آمریکا اثبات کرد که مردم ترجیح میدهند در پاسخ به درخواستهایشان جواب منفی بشنوند تا اینکه بیپاسخ بمانند.» البته که معضلات اجتماعی پاسخ دارند؛ اما پاسخ به برخی مسائل دیر شده است؛ چرا که جامعه راه خود را پیدا کرده است و شاید با نوعی از آنومی اجتماعی مواجه شدهایم. درصورتی که از پیش میبایست، ضرورتهای جامعه را شناسایی و تحلیل کرد تا در بزنگاهها گرفتار باج دادن و پاسخهای فوری نباشیم. آیا هنوز هم برای پاسخ به نیازهای روز جامعه فرصت داریم؟ یا پاسخی نداریم؟
نویسنده: علی کردانی