کتاب «مطلع عشق» گزیدهای از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به زوجهای جوان و خانوادهها است که از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است.
، کتاب «مطلع عشق» گزیدهای از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به زوجهای جوان و خانوادهها از سوی انتشارات انقلاب اسلامی است.
در ابتدای این کتاب دستخط رهبر انقلاب در تبریک و توصیههایی به عروسها و دامادها آمده است.
در ادامه بخشهایی از کلام اول کتاب «مطلع عشق» منتشر میشود:
ازدواج در حال شور و شوق
پیامبر اکرم(ص) اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند ـ چه دخترها و چه پسرها ـ البته با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال میکنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، اینطور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانوادهای کاملا ًبا هم صمیمی خواهند بود.
ازدواج در آغاز احساس نیاز
اسلام اصرار دارد بر اینکه این پدیده در وقت خود، هر چه زودتر از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هرچه زودتر بهتر. زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز به داشتن همسرمیکنند؛ هر چه این کار زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف شود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیانهای جنسی را میگیرد. لذا میفرماید: «من تزوج احراز نصف دینه». طبق این روایت معلوم میشود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود میبیند از طرف طغیانهای جنسی است که خیلی رقم بالایی است.
برکات و فواید ازدواج
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصتهای مهم زندگی است. برای زن و مرد ـ هر دو ـ این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلّی، وسیله پیدا کردن یک غمخوار نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی است، مسأله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است.
پس میبینید از هر دو طرف که انسان نگاه میکند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده بسیار مفید است. البته مهمترین فایده ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه مسائل، فرعی و درجه دو و یا پشتوانه این مسأله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجه اول همن تشکیل خانواده است.
بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگ به ازدواج است. بقای استقلال جوامع ـ چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر ـ به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج وارد است.
شرایط کمال ازدواج
در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگه دارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه زمینهها معین کرده است. در زمینه اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری، گذشت و محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها همهاش احکام شرع و دستورات است.
البته از لحاظ شرایط مادی سهلترین است. آنچه در ازدواج مهم است، رعایت کردن یک سری نکات بشری و انسانی است. رعایت اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.
شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرار داده است. یکی از این شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه انسانی به یک معامله تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمیدارد. البته این شرایط، شرایط کمالند نه صحت، اما واقعا شرطاند.
کفو بودن از نظر اسلام
در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند و عمده مسأله در باب کفو، عبارتست از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تأمین شد، بقیه چیزها اهمیتی ندارد… وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین میکند. در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیت است، عبارتست از دین و تقوی که: «المومن کفو المؤمنة و المسلم کفو المسلمة». این ملاک دینی است.
البته در این زمینه، هرکس در راه خدا جلوتر، پیشقدمتر، فداکارتر، آگاهتر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافعتر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد قدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.
هشیار عاقل یا مست غافل
یک وقت انسان ازدواج میکند و میگوید: پروردگارا من ازدواج میکنم ـ یا روحیهاش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذارند، با این روحیه ـ یک نیاز طبیعی خودم را برآورده میکنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. میگوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده میکنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی و این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی میکنم که آنطور که تو میخواهی عمل کنم. این یکجور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج میکند نه قدر خدا را میداند، نه قدر آن همسر را میداند، نه قدر این فرصتی که برایشان پیش آمده میداند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم پایدار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود.
شکر نعمت ازدواج
این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مزدوج میشوید و تشکیل خانواده میدهید، یکی از نعمتهای بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. همه آنچه که ما داریم از خداوند ما بنا من نعمة فمن الله، اما توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعمتها را انسان توجه ندارد. بعضیها ازدواج میکنند همه نوع خوبی هم نصیبشان میشود، زندگی شیرین و خوبی را هم میگذرانند ولی نمیفهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه تعیین کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شکر آن را هم به جا نمیآورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان میشود، محروم میمانند. لذا باید انسان توجه کند به اینکه چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟
یک وقت انسان در شکر، فقط به زبان میگوید که خدایا شکر و در دل او هم خبری نمیشود. این لقلقه زبان است و ارزشی ندارد. اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است. این خیلی ارزش دارد. میفهمد که خدای متعال نعمتی به او داده و حقیقتاً ابراز تشکر میکند. این همان شکر خوب است. منتها وقتی از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضعگیری هم براساس این تشکر لازم است انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکردهاند… توقعی که از ما در مقابل این نعمت دادند این است که با این نعمت خوب رفتار کنیم… این رفتار خوب را در اسلام معین کردهاند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. اینکه در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.
منبع: فرهنگ نیوز