بازی در اراک نقطه تعیین کننده در سرنوشت حرفهای امیررضا رفیعی سنگربان جوان پرسپولیس بود.
کاری با حاشیهها و حرف و حدیثهای این چند ساعت که از بازی پرسپولیس و آلومینیوم در اراک گذشته نداشته باشید. از نظر فنی امیررضا رفیعی الان با ۲۴ ساعت قبل هیچ تفاوتی ندارد. او صاحب همان تواناییها و نقاط مثبت و البته فاقد تجربه و یک سری ویژگیهای لازم دیگر است.
امیررضا رفیعی در ۳۶۰ دقیقه و ۴ مسابقه در لیگ برتر هیچ گلی دریافت نکرد. همه از رکورد او نوشتند و چنان او را بالا بردند که شاید این جوان لحظاتی دچار غرور هم شد. هضم این همه تعریف و تمجید برای یک جوان ۲۲ ساله واقعاً کار سختی است.
حالا امیررضا رفیعی در یک مسابقه به اندازه هر چهار بازی قبلی گل خورده است. گلهایی در دقایق مختلف بازی که سرنوشت پرسپولیس در جام حذفی را مختومه کرد. رفیعی تا دقیقه ۸۵ در اراک دروازهاش را بسته نگه داشت. با احتساب ۹۰ دقیقه روی کاغذ – زمان یک مسابقه فوتبال – او بعد از ۴۴۵ دقیقه بازی برای پرسپولیس اولین گل را دریافت کرد. سپس در دقیقه پنجم وقتهای تلف شده بازی یعنی همان نود به علاوه ۵ گل دوم و مساوی را خورد تا بازی به وقت اضافه برود. او وقت اول اضافه را دوباره کلینشیت کرد و تیمش دوباره دو گل زد، درست مثل نیمه اول بازی و سرنوشت در نیمه دوم وقت اضافه درست مثل نیمه دوم تکرار شد! ابتدا یک گل در دقیقه ۱۱۲ سپس یک گل در دقیقه دوم وقتهای تلف شده در وقت اضافه دوم، یعنی دقیقه ۱۲۲ نتیجه و مساوی ۴-۴ که حکم به ضیافت پنالتیها داد. رفیعی در یک بازی جام حذفی به اندازه ۴ بازی لیگ گل خورد، اما هنوز هم در لیگ آمار ۴ کلینشیت را دارد.
اما از نقطه نظر فنی در آنالیز عملکرد دروازهبان پرسپولیس، لااقل روی دو گل اول و دوم و گل چهارم مقصر اصلی خط دفاع بود، در گل سوم هم اصول دروازهبانی روی کاغذ میگوید که دروازهبان حاکم بلامنازع محوطه جریمه است و باید از دروازه بیرون آمده و ارسالهای هوایی را جمع کند. او میتوانست از دروازه بیرون بیاید، اما نیامد که برای یک دروازهبان جوان و بیتجربه ایراد خیلی بزرگی نیست. دفاع باید جمع میکرد که نکرد.
حالا پرسپولیس به آلومینیوم باخته و از جام حذفی کنار رفته است. یک مسابقه و برد و باخت که دو روی سکه در فوتبال و در کل ورزش است، اما چرا باید نقطه تعیین کننده در سرنوشت یک بازیکن باشد؟ چون دقیقاً رفتار کارشناسان و فوتبالیها با رفیعی و عملکرد خود او از این به بعد تعیین میکند که او میتواند آینده درخشانی داشته باشد یا نه. آنچه به کارشناسان، رسانهها و فوتبالیها مربوط میشود این است که باید به همان اندازهای که رفیعی مقصر بود، او را نقد کنیم. آنچه به خود او مربوط میشود هم این است که بپذیرد آن همه تعریف و تمجید بعد از چهار بازی لیگ همان قدر باید در سرنوشت کاری او تاثیر میداشت که انتقادات امروز و فردا و از این به بعد در مورد این یک بازی.
حقیقت این است که بازیکن جوان باید اشتباه کند تا تجربه کسب کند. امیررضا رفیعی هم حالا حالاها جوان است و حق دارد که تجربه کند، اما حق ندارد که از حقایق فرار و از تجربیاتش استفاده نکند!